من با کسی که خودشو چیززززز میکنه بازی میکنه کاری ندارم.
میخاد کسی باشه که خیلی دوسش دارم
میخادکسی باشه ک هیچ ارزشی برام نداره!
جم کنین دیه!
یه جواب رد بود و تمام:|
خیلی راحت تره آدم بااونایی باشه که روح و روانش در آرامشن تا بخاد به مراد دلش برسه و چمیدونم دلتنگیو کوفتو زهرمارو رفع کنه!
عصاب ندارم خیلی رک حرفامو نوشدم خالی شم:/
من با کسی که خودشو چیززززز میکنه بازی میکنه کاری ندارم.
میخاد کسی باشه که خیلی دوسش دارم
میخادکسی باشه ک هیچ ارزشی برام نداره!
جم کنین دیه!
یه جواب رد بود و تمام:|
خیلی راحت تره آدم بااونایی باشه که روح و روانش در آرامشن تا بخاد به مراد دلش برسه و چمیدونم دلتنگیو کوفتو زهرمارو رفع کنه!
عصاب ندارم خیلی رک حرفامو نوشدم خالی شم:/
دقت کردین چن وخته من رد دادم؟
خیلی پستام داغون شده!
همش مزخرف میگم!
یکم دیگه
کم مونده
خب تحمل کنین
.
:|
اصن همینه که هس !
و نمیدونم چرا همش فک میکنن من از اوشون بزرگترم؟!
و چراهایی که بازم نمیدونمشون!
و راستی
این دل تنگیایی که بهم فشار میاره و اینجا تخلیه میکنمو میشه انکار کنین؟!چیزِ مهمی نیست!و به اون شخصِ خاصی که شما فک میکنین ربطی نداره!
:)
یهه عالم نوشتم
همه چی دود شد رف هوااا
دفه آخرم باشه با گوشی میام پست بنویسم!
نفرت انگیزِ لنتی
حتا شعرم نوشته بودم
اونقد نوشته بودم الان خسته شدم
شبهِ مضمونشو بعدن انتشار میدم
هیچی دیگه
چی؟
همه چی پرید!
بریم دیگه!
:|
ولی خیلی ناراحتم کرد
مرتیکه تیحومحجممپصسطحذکبمرنحزذملک
چطور میتونی نوشته های به اون لطیفیو انقد راحت پاک کنی؟!
وقتمودرد انگشتام که ناشی از تایپ کردنه رو کی پاسخگویه لنتی؟
تو حتا لذتشو از خواننده های وبلاگم دریغ کردی
ازت نمیگذرم
حتا اگ بخام شبه مضمونشم بعدن انتشار بدم یادم نمیاد چی نوشتماونا همه فی البداهه بود لنتیکه کنار هم یه اثر هنری شاهکار شده بود!✋
امشب خابت نبره
بااین رسانه درست کردنت
فقد یادم میاد که میخاسدم بهتون بگم بیاین زندگیمونو هدر ندیمبنابراین من میخام ا فردا ا وجودم استفاده بهینه کنم
و اینکه اون دفترمو پیدا کردم که توش یه عالم نوشته بودم و داده بودم بنویسن و این توش بود:
تو مَرا جان و جهانی
چه کُنم جان و جهان را
که آخرین صفه ام نوشته بودیم میخایم بریم باهم بخریمش
من هنوزم اون دوربینه رو میخام
راستی امروز رمز صفه ام عوض شده بود!
شگفتا
خلاصه دوست عزیزی که وارد گشده بودیو اینا
بگم بهت که مهم نبود :)
آقا دلم میخاد پیانو یاد بگیرماون روز که داشدم به مالِ اون گوش میدادم خیلی قشنگ میزد!خالی شدم!
اینطور حسیو میخام به بقیه ام انتقال بدم برا همون دلم پیانو زدن میخاد!
حالااااا اول باید تیر بشه
بعد من حقوقمو بگیرم
بعد اون دوربینه رو بخرماِن قرنه میخامشو هنوزم نخریدمش و هی یادم میره!با اون پیانوعه که احسانم داره
بعد گواهینامه مو بگیرم همم برم پیانو یاد بگیرم
بعد خیاطی ام یاد بگیرم که حوصله مانتوهای آماده رو ندارم
چی دارم میگم
:|
اول بزا عید بشه
بعد تیر شه
حالا بعدشو تصمیم میگیرم!✋
ولی
حیفه پستم که نابود شد
چقد خنده دار و احساسی بود لامصب✋
هیشوخ نمیفمی با من و احساساتم امشب چه کردی بیانِ لنتی!
صد آه
هعییی
✋
خدافظ اصن !
تویی که اون موقه توی اون کوچه تاریک و تنگ دستشو گرفتی تاباهم فرار کنین.
یا تویی که خاطراتِ از بین رفتنش اذیتت میکرد!
یا تویی که بودنش اذیتت میکرد!
توی اون بارون
فهمیدیو با قلب شکسته برگشتی!
تویی که تو بیمارستان برای نبود اونبرای نابودیِ خودتبرای خاطراتتونشادی ای نداشتی!
انگار نبودی
تویی که تو پمپ بنزین کار میکردیواونو دیدی!
تویی که از زندگی خودت سیر شده بودی و باباتو کشتی!
و تو
تویی که سال هاییهزندگی نمیکنی!هر روز داری بدتر میشی!نابود تر میشی!
توی خیالت زندگی میکنی و نمیخای از اینکار دست بکشی!
همهِ اینابرای تو نیست!
تولیاقت نداری!پس بیا و انقد خیال بافی نکن!
حرف دورغ مردمو باور نکن!
تو این دنیا نیس!
اونیکه منتظرشیوجود نداره!
.
حالا بیا.
با هم بریم به اون دریا.
وقتی که همه چی خوب شد!
دلمون خوش باشه.به وجود داشتن!و تو باید تحمل کنی!
ارتباطِ بین منو تو تو دنیای سومه!
همش تقصیره این وجودِ مسخرهِ خودمه!یه ذره ام نمیتونه تحمل کنه!که خاک تو سرش بااین تحملش!همه چیو به گند کشیده بااین بی عرضگیش! بعد تازه بی ارزشیشو داره باهمه چیز اثبات میکنه! اصلاقدِ کوفتم طاقت نداره!باز هم جاداره بگم که خاک توسرش بااین طاقتش!
بنظرم اونا حاله منو خوب نکردن که هیچ.
دیوونم کردن!دقیقا هرکی میگه بخاطر اونا حالش خوب شدهخب شاید داره چرت میگه شایدم واقعا حالش خوب شده و مث من احمق نیس!
آرهفقط اونایی که مث من وجودِ داغونی دارن ممکنه خوب نشنهمه که داغون نیستن!
Spring Day ام که قشنگ وصف حاله کسایی مثله ماهاست!
بیاین بکشیم بیرون ها؟
یا وابستگیه بیشتر از این حرفاس؟!
وقتی بهش فک میکنممی بینم که آره تو خیلی به فکری!با فکری!درک میکنی!راحتییه رویی!البته تو چن مورد هنوز مطمئن نیستم چونوجودت در دسترس نیست!
:|
هم کوفدِ لاو یورسلفلاو مای سلفبرو بابا!اینجا ایرانه!!!!
منم وجودم داغون!اینا هیچ کارایی ای برا کسایی مثِ من نداره.
به هرحال من سعیمو میکنم گرچه الانم فک میکنم این من»خیلی بدبخت تر از این حرفاس!
الان مخاطبم یکی دیگس!کهوجودش کلا بی نقصه و قابل وصف و اینا نیسکه کسیم شکی ندارهمنتها من بااین خوبیات و بی ارزشیه وجودِ خودم در برابر تو عذابِ وجودی میگیرمو بازهم چون در جریان ابلهیتِ وجودم هستیمیدونی که چقد نمک نشناسم؟!آدمم نمیشم
میخای دست از امید داشتن به من بکش ها؟اینطوری بهتر نیس برات؟ولی من بااااز هم چون وجودم بی معنیه روم میشه خواهش کنم این کارو نکنی ولی چون تویی هر تصمیمی بگیری راضیم!
این وجودم هر صفتِ بدی بگی بهش میخوره!وقتایی هس که یادم میره چقد بی ارزشهولی ماشالا به لطف فلاور»بودنش هر لحظه باکاراش یادآوری میکنه و من لازم میدونم هردفه فوش کاریه کامل رو در حقش ادا کنم
این پست هم تحفه ای بود براش ناقابل!برا اینکهفلاور»بودن رو در حقم تکمیل کرد!
.
:/
بااااااز هم خاک تو سرت که بااین وجودتفقط خودتو داغون نمیکنیبقیه رم داغون میکنیتا به کجا میخای پیش بری والا بااین کارات منم نمیتونم پیش بینی کنم !
حالا شما شاید بگین که مثلا چون تو فقط خودتو میبینی فک میکنی انقد تباهیتنها کسی که بتونم دنیاشو با دنیام مقایسه کنم دنیای ناشناخته ی انیسه!آرهانیس خیلی دنیاش ناشناخته اس!من هنوزم حتا بعد این چند سال اخیر که بهش نزدیک تر بودم بازم نتونستم بشناسمشهمه رفتاراشتصمیماشاخلاقش.
مژگانماونم نشناختم.ولی خیلی دوسش دارم:))خا برگردیم به مطلب:|.داشدم میگفدم.هیشکدومو نشناختم
اصلا انیس و مژ هیچیمن هیشکیو هنوز نشناختمشماها چطور بقیه رو میشناسین؟!چطور کسی ازتون میپرسه یارو رو میشناسی جواب میدین؟!
آها احتمالا با استاندارای خودتون که معمولا بین همه یکیه میسنجین
خبپس
اینطوریبازم نمیتونم انیسو بشناسماز کجا معلوم استاندارایی که تو ذهنمه واقعا استاندارد باشه.ها؟یا اصن من عینِ آدم نَشستم ببینم چقد استانداردهوقتشو ندارم خودم چی؟کارای خودم؟درگیریای ذهنیِ خودمو ول کنم ؟حالا بیست چهار ساعتم بشینم بهش فک کنمو زیر نظر بگیرمش بازم دیدی مشکل از سنجش و بررسیای من بوداز کجا معلوم من منطق دارم اصن؟!
ینی الان یکی برای آشنایی اولیه از یکی سوال میپرسه که طرفو میشناسی شما الان بااطمینان کامل پاسخ طرفو میدین؟!یا اصن مهم نیس براتون که درست میگین یا نه!یام کلا یاروعه رو کامل شناختین.من که انیسو که ازهمه بیشتر باهاش وقت میگذرونمو نمیشناسم.به نظرم نمیشه کسیو شناختنمیتونیم!
چرا شناختن کسی انقد سخته؟!یا من دارم حساسیتِ زیاد به خرج میدم؟!یا مشکل از منه یا انیس؟
آره دیگه انقد وجودم داغونه که حالا بی عرضگیشو تقصیرِ بقیه میندازهینی در این حد تباه
ولی خب ممکنه!دور از هرگونه ناپاکیِ وجودم احتمال که میشه داد.
حالا اینا هیچی
اینی که انقد دری وری گفدم هم به وجودم هم کلاشاید بخاطر فشار اتفاقات ناگوار اخیرِ زندگیم باشه که پشت سرهم برام رخ داده!
بعد ها مثلا یا قبل ترِ این سال ها شاید این فکرو داشده بودم یا خواهم داشت که متضاد فکر امروزم باشه!ولی خب چه دیروزچه فردا مهم اینه که الان نیسمن با چه مدرک و سندی همچین چیزایی رو به وجودم گفدم؟خب از همین زندگیِ رو عصابم نتیجه گرفدم دیگهاینا نشونه اساز اینا نفهمم پس از رو چی بفهمم؟
دوسه سال پیش شاید از وجودم راضی بوده باشم ولی الان نیستم چون واقعا نیستم دیگه!
این چیزایی که دارم مینویسم برا خودمم عجیبه!شما تنها نیستین!:)
شایدم برا شما عجیب نباشه!من از کجا بدونم!
این حرفا و فکرا که اومده تو سرم شاید بخاطر تغییر وجودیت یا تغییر فکری باشه!نه؟!
به هر حال هر چی که هس دوس داشدم بنویسمشون که خالی شم
مقداری خالی شدم ولی خب هنوزم احساس گناه کلِ وجودمو پر کرده.
گناه؟!
آره دیگه!کاری که بعنوان بنده اش شایسته نبوده انجام بدم
بااین وجودم انتظار دیگه ای هس واقعا؟!
من که نمیدونم چیزیکلا هیچی نمیدونم.فقط میدونم شاید امیدی وجود داشده باشه که خوب شم.خوب منظور آدمیا چمیدونمنرمال شم ها؟شایدم نرمالمنمیدونم.
الان خیلی قرو قاطی شده وجودملازم به تمیزکاریِ وجودی دارم قبل اینکه کامل به خاک بره!نمیدونم کُپِنم تموم شده یا نه ولی فک نمیکنمبرا همین فعلا و همیشه از خدا درخواست کمک دارم!برا خودم وبقیه!
واقعا چرا این روزا انقد مزخرفه؟!
که امشب دیگه شور این مزخرفی دراومد!
کلا زندگیم خیلی وخته مزخرف شده!
چرا گریه کردی آخه؟!من حاضرم بارها گریه کنم ولی تو یه بارم نکنی!حتی اگه تقصیر توعم باشه!
فقد امیدوارم هرروز دلم برات تنگ نشه!
همشم ب این ه. برمیگرده اصن:)))
کاش استعفا بدی!
عیدِ امسال
بی عیدترین عید بود!
ینی
اصن حس سالِ جدید ندارم
من بیس سالم شد ولی حسِ آدمای بیس ساله رو ندارم
وارد دهه سوم زندگیم شدم ولی هنوزم خالی از هر گونه چیزِ خاصی ام!
سالِ قبلوسالِ قبل تَرِشهیچی وجودمو تغییر نداده و انگار همین دیروز سالِ نود و چار بود اصن!
:\
دیگه دارم زیاد چرت میگم نه؟:|
چون خودم کارِ خاصی نکردم فک میکنم چیز خاصی رخ نداده!!
فلاور مای سلف:/
امسال جز شیشم روز خاصی موجود نبود!
فقد این آخراش پرام ریخاز حقیقت
دیدین گفدم نمیشه آدما رو شناخت!!
من تا نود روز دیگ تباه نشم صلوات:/
یه چیز دیگه
چه خوب که باعث میشه کاراشون دوستداشتنم» از بین بره!
هر چی کمتر شه آدمای خوب کمتر احساس میکنم باید خوب باشم.
خوبه ک خوب نیسدی!
نیسدین.
دلم برا خالم تنگ شده چرا نمیاد خونمون پس:(
من خودم بلینکم ولیبضی بلینکا واقعن خیلی عقده این!اینام همه تقصیر وجود یه نفریه ک رو اینا تاثیر میذاره!!!ام ویشون خوب بود ولی آهنگ 4D بهتر بود
امیدوارم بی تی اس دوتا جایزه بیلبوردم ببرهکامبکشما همه بهتر باشههیشکدومشونم رل نزنن!
من درسامم وقتی این رف مشهد اونم رف شیروان شرو میکنم
دیه تا نود روز دیه نه میرم اون یکی اکانتمنه میام پست میزارم
میشینم عین یه دختر گل درسمو میخونم
گوشی و این کوفدی رم میبرم بیرون فقد بضی شبا یه سر میام ک ا بی نتی نمیرم:\
ولی شوما حرفاتونو اگ دارین اینجا بگین
میدونین که تایید نمیشه دیگ؟
نمیدونم شایدم شد!
ولی میدونین که میخونمشون دیگ؟!
آغا چشم بهم بزنین نود روز دیگه میشه دلتون برام تنگ نشه
بازم دارم چرتو پرت میگم.
:\
فلن خدافظ تا سیزده تیر:(
یه چیزی
این دنیا به طرز عجیبی همه چیزش به هم مربوطه!و هیچی ناآشنا یا غریب نیسهمه چی آشناسچرا به همه چی احساس نزدیکی میکنم و همه رو به همون اندازه واقعی بودنشون واقعا حس میکنم؟!
قضیه خیلی ترسناک تر از اونیه که همیشه فکرشو میکنید✋
چند ساعت پیش به حدی همه نگرانیا و ناراحتیا و اشتباهای زندگیم جلو چشمم رژه رف که از خودم به حدی متنفر شدم که دلم خواست این زندگی چرتمو تموم کنم.
همش فکر میکنم که نمیتونم جبران کنم.
هیچیو!
میفهمین چی میگم؟!
من اصن قدرته نه گفتن ندارم.قدرت ندارم جلو خودمو بگیرم.
نمیتونم احساساتمو مخفی کنم.
نمیتونم به چیزی پایبند باشم
همینقد مهره هام شل شده
همینقد نمیتونم وفادار بمونم
همینقدم سر به هوام و هیچی حالیم نیس.
احساس میکنم هر لحظه ای ک صرف چیزی کردم بیهوده بوده و هیچ وقت اون تصمیمی ک گرفتم درست نبوده.
من نمیتونم جلوی ضرری رو بگیرم که منفعتش بیاد.
اصن هیچ کاری بلد نیسدم و نمیتونم انجام بدم.
نه ام تونستم کسیو شاد کنم.
خلاصه ک کلی حسه بد وجودمو گرفته بود.
ولی الان خوبم
مثه همه موقه های دیگه ک همه چیو به یه ورمون میگیریمو خودمون از بدترین شرایط یهو دیگه آروم میشیم که دیگه هیچی مهم نیس
خودمم نفهمیدم✌
اماآدمی باامید زندس آقا.همه چی درست میشه!
ولی امیدوارم اقتصاد ایران بهتر شه
که من بتونم اونیکه خیلی وقته میخام بگیرمو بگیرم.
هروخ گرفتمش بهتون میگم.
امیدوارم که اجازه بدن سفیدشو بگیرم.
الانم اجازه میدم برین پی کارتونو وقت ارزشمندتونو سر این چرتو پرتای من نزارین .
اینااینجا تخلیه احساساتیه منه
البته که برا من مهمه ولی خب شماها.میدونم میدونم
بای اصن
خوبه! ؛:به خنده ختم شد خوبه!
آرزو میکنم حال هممون خوب باشه.هر اتفاقی افتاد زیاد براش غصه نخورین.چیزی که مهمه اینه ک همه چی میگذره زندگیمونو بکنیم بابا هررر کاری دلتون میخاد بکنین!منتها در راستای قوانین اسلام.
بلههمین!✌
خب دیگه من برم پی امیدم که منو از گریه کردن دست کشید.
درست گفدم؟!
یه چیزیمن خیلی دلم میخاد بغلش کنم حالا چیکار کنم؟حالا چاره چیه؟!!!
خدایا خدایامنو دیوونه بار نیارمرسی
به هر حال.
خدافظ
-------
+مثلن قرار بود تا سی روز دیگ اینجا نیام
گفدم ک من وفادار نیستم . نمیتونم. شرمنده✋به گل روی امیدمون ببخشید.
اضافه شده در اِن دیقه بعد:آقا چرا انقد ارور داد سر عنوان اعصاب آدمو خط خطی میکنه.میگ زیادی کشش میدی کااکتراتو کم کن.لنتی مگ نمیدونی نباید یه انسانو محدود کرد؟!عواقبش پای خودته ها.گفده باشم!
آقا خابم نمیبره
اگ گند بزنم چی؟
اگ هیچی یادم نیاد چی؟
اگ سخ باشه چی؟!
اگ همش ا اونجاهایی باشه ک من حذفش کردم برا خودم چی؟!!
خدایا پشمام
منو به حال خودم رها نکن!جونه من غلط کردم هر چی گناه کردم غیبت کردم به مامان بابام دروغ گفدم منو عفو کن دهنم صاف نشه پن شمبه خدایاااااا
آقا یه هفته مونده
من قلبم داره منفجر میشه!
از استرس
آره دیگه
همین
✋
برام دعا کنین خوب بدم!
خاسدین برا حال روان پریشمم دعاکنین ولی من همینجوری بیشتر میپسندم ک خب صد البته نظر شما ام برام مهمه!
چی دارم میگم
نمیدونم آقا ولم کنین فلن تا آخر همین هفته
ایشالا خوب میشم.
بعدم اینک
چرا انقد این پستای اخیرم رو عصاب بوده!
رو عصاب شماهاعم بوده؟!
ببخشید خلاصه!
خب دیگ من برم استرس دارم✋
Hi
من بالاخره اومدم:/
ینی اونقدی ک بعد کنکور دهنم صاف شد قبلش نشد.
والا
حالا ول کنین اینا رو
بزارین تعریف کنم براتون که چقد سر کنکور دهنم صاف شد:/
من کله صبح ساعت شیشو نیم پا شدم که ساعت هشت برسم قوچان
ینی بابام با سرعته بالای اون سرعتی که هی بوق میزنه اومد که من بیچاره برسم که کنکور عاااااالی مو بدم:/
حالا.
عمومیا مو که هیچی
اصن حرفشو نزنین
ریاضیمو خوب دادم
اقتصادمم خوب دادم حالا
دیگه بعدش ادبیات و عربی به پنجام نمیرسه
شایدم زیر بیس شه اصن
بجونه خرسم :/
بعدش تاریخ
جغرافی
جامعه
اصن هیچیه هیچی
هیچیا
صفر صفر
حالا اصل ماجرا همین جاس
فلسفه :/
یه اتفاقی سر این فلسفه افتاد که هیچ وخ تو این سالهای کثیری که من کنکور دادم نیفتاد
اونم سر کنکور
اونم سر فلسفه
ینی قشنگ اصل مدیریت همینجاس!!!!!!
شانسم ک ندارم
روانمم همچین خوب ندادم.
هیچی دیگه!
در این حد .
من ینی امیدی به قبولی ندارم.
ولی خیلی پررو ام
نشد به مامانم بگم که انقد عاااااالیییییی دادم.
آقا امروز من به خاطر مژگان بلند شدم اومدم قوچان
گوشیش خاموشه :/
شماره خونشونم یادم نمیاد
چن بود ؟
ا کی بپرسم؟
:(
بیدار میشه؟
خابه ها فک کنم::((((((
حالا بعده کنکور
من هم کنکورمو دادم
بااون مسئله رو عصابی ک رخ داد.
و من عصابمو ب طور کامل ا دست دادم
مهمون بود که ا در ودیوار میریخ اصن
اصن کلن این یه ماهه آخر اومدنمون ب مشهد دهنه من صاف شد
می دیدین من در چ وعضی درس میخوندم:(
خیلی داغان بود شرایط:/
ناموسا ی روز در میون وخ میشد درس بخونم
الانم اصن وخ ندارم آن شم.
ا خابم میزنم آن میشم
البته نمیزنم
کلن خابم نمیبره
یه ماهه کلن خابم نمیبره.اصن انگار ن انگار که من بیس چار ساعته نخابیدم.
حالاااااااااااا
همه اینا ب کنار
چرا اینا انقد اصرار میکنن که من با اون آشتی کنم؟
نه آخه چرا؟
من اصن دوس ندارمش
اصن
کلن
من
نمیبخشمش
همین
خیلی دهن صاف کنه
جهنمو ضرر
هم به درک ک دلم براش تنگ میشه
من کینه به دل گرفدمو تمام
اصن نمیره ا ذهنم
پاک نمیشه
قابل بازگشتو چمیدونم ندید گرفتنو اینا نیس
نمیتونم.
حالااااااااااااااا
اینا به کنار
طرف اومده میگه
مونس من ا غرورم چشم پوشی میکنم قلبمو اولویت قرار میدم بااینکه تو اشتباه کردی
.
:|
چه غلطا!!!!!!!!!!!!!!!
:/
نخاستم.
حالا نگاااا هاااا
تو هر کاریم بکنی الان دیه فایده نداره
یکی بیاد
این لحظه های شبو
یه کاری کنه
که هیچکی
هیچ غلطی نکنه
که فرداش بگه غلط کردم ک دیشب اون غلطو کردم
عاره دیگه
همین
زندگی انقد سخ شده
دیدین؟!
من جدیدن
تسلطی روی رفتارم ندارم.
جدیدن هم
البته نمیدونم ک جدیدنه یا نه!
حالا هر چی
یه شخصیتی بدجور منو به خودش جذب کرده
دلم میخاد
هرطوری شده
با هر نسبتی
کنارش باشم
نردیکش باشم
حالا من چیکار کنم
برم بگم بیا بیشتر پیشه هم باشیم؟
بیشتر باهم حرف بزنیم؟
نمیدونم
خیلی ضایعس
میدونین
جدیدن
به کاکتوس علاقه خاصی پیدا کردم
نه نه
این بحثو بعدن براتون باز میکنم
الان ذهنم درگیر موضو قبلیس
احساس میکنم
اون شخصیته
خیلی خاصه
دلم میخاد کشفش کنم
چی میگم✋
نمیدونم
خلاصه که
میخامش
آهههه.کگوشیپدا✋✋✋✋
ولی
احتمال میدم که
نه نه نه
نمیخام هیچ احتمالیو بدم اصن
فقد میگم کهچرا چرا چرا
نمیتونم اعتماد به نفس داشته باشم
برم بهش بگم دیگ!
نمیدونم اصن
به درک ✋
اینا هیچی
من امروز آزمون عملی دادم
به معنای واقعی داشدم ته دلم اشهد میگفدم
بجون خرسم
خیلی
خیلیییی
بد بود
عملن من زجر میکشیدم.
بعد سیزده چارده ساعت
تااااازه بهتر شدم.
همین ک زندم و دارم تایپ میکنم اینا روبراتون خودش کلیه✋❤
من چیکار کنم آدم بهتری بشم؟!
کتاب بخونم؟!
نمیدونم!
راستی
فهمیدم که
مامانم
در عرض چند ثانیه میتونه اشکمو در بیاره!
چیکار کنم؟!
منظورم اینه که
تنها کسیه که ناراحتیش
اشک منو در میاره
حتا برای یه لحظه!
میگم فقد مامانم چون بابام هیچوخ ناراحتیاشو رو نکرده و نمیکنه
اون خیلی قویه!
مث باباتون باشین
✋
اگ بفهمم چیزی اذیتش میکنه اون موقع خودش اون مشکلو هزاران بار حلش کرده
ولی
من یه لحظه ام طاقته وجود داشتن ناراحتی تو دل مامانمو ندارم
من خیلی قاطی کردم امشب همشم بخاطر اون شخصیته اس.چیکارش کنم؟!
چ من من شد!
بیاین برای همیشه برای سلامتی من و مریضا دعا کنیم
جدن گند زدین به شعور و فرهنگ و انسانیت.
جدنا!!!
گند زدین به همه چی با این صله رحم کردنتون.
اصلا به کسی چه که طرف چی میخوره چی میپوشه چی میگه چی کار میکنهکجا میرهبا کی میره با کی میاد
عرضه ندارین دو دیقه پیش هم باشین خب بابا نباشین
دَرَکِ هر چی دلتنگیه اصلا!
حالم از همه لحظه هاییکه آدم حسابتون کردم و توی قلبم جایی داشتین بهم میخوره!!!
اصلا حالم بهم میخوره که تو زندگیم هستین
تو زندگیش هستین!
------
تو اگه هیچ کاریم نکرده باشی به هم زدن آرامششو بهم بدهکاری
بهمون بدهکاری!
هیچ کاریم نکرده باشی
اعتماد نکردی
باور نکردی
نشناختی
منوما رو!
با چشم بد نگا کردی
به همه چیو و همه کس
پس بدهکاری
اصلا این دفه حتی به خودتم بدهکاری!
بخششرو حس نکردی.
نه خواستی این حسو تجربش کنی نه خواستی درک کنی!
پس بدهکاری.
اصلا گیریم که ما بد
گیریم!
د آخهِ پس چرا تو خوب نیستی؟تو چرا اینطوری میکنی؟تو حق داری بد باشی ما حق نداریم مثلا بد باشیم؟
پس اصلا این به اون در
تهِ همه این رفتارا و عذابا
فقط از بین بردن اون همه حسِ خوبِ همه کس رو بدهکاریشکستن قلبا رو بدهکاریحتی قلب خودت!
آخه قدرنشناسلعنتیبااین که هیچ وخ نمیفهمی ولی آخرین حرفم بهت اینه که دوستت داشتم و داشتن و داشتیم فقط همین
خودت نتونستی نگهش داریلیاقت نداشتی!
نه تقصیر کار همه انهمه ایمبااین حسمونتوعم تو بیشتر!شاید
اصلا هممون آدم نیستیم!
ماام اگه آدم بودیم
و حالا بازم بدهکاریبه همه دنیا بدهکاری گفتمبه قلبِ خودتم بدهکاری!
حالا
حالا دیگههیچی»مث قبل نمیشه!
پس به خدا واگذارمیکنم
واگذار میکنیم!
وقتی بهش فکر میکنی همه چی بخاطر جرئت اتفاق میوفته . اصلا مسئله اصلی زندگی همینه . اینکه تو به اندازه کافی شجاع هستی که بگذری؟ شجاع هستی که نگذری؟ شجاع هستی که ادامه بدی؟ که حرف بزنی ؟ که ساکت بمونی ؟ که بتونی ببخشی؟ اینکه هیچ چیزی دلیرانه تر از توانایی بخشیدن وجود نداره.
همینطور که زمان میگذره ، بیشتر فهمیدم که هیچکس دقیقا مثل من نیست . کسایی هستن که شبیه منن، اما هیچ کس دقیقا مثل من نیست ؛ پس هیچکس نمیتونه واقعا منو درک کنه. بنابراین تو، عزیزِ من، گریه نکن. قلب راه خودشو میره . یه روزم اتفاقِ بزرگِ تو میوفته. هیچ چیزی قابل تحسین تر از زندگی با یک قلب گرم نیست.
تویِ این دنیا خیلی چیزا هستن که خارج از کنترل ما اتفاق میوفتن.
اما این زندگیِ ماست.
پس بیا شجاع باشیم و خودمونو ببخشیم.
Try.
رایتر:بیگ سیس
پاییز فصل باکلاس و جذابیه
منتها توش هیچوخ برام اتفاق قشنگی نیفتاده که تو ذهنم حک بشه و بیشتر حالمو گرفته
ناشکری نکنمهنوز اونقدر خاطره ناخوش ایجاد نکرده که ازش بدم بیاد
فقد دلخورم ازش
:/
عاره دیگه خلاصه
همین دیگه
چی؟
خدایا بزرگیتو شکر.دلم آخه !
پوگوشیپدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
.
.
.
:|
خاک تو سرت لنتی!خب؟
لابد با خودش گفته چرا این دختره اینقد احمقه!
من چرا اون لحظه آخری اون کارو کردم آخه
بعد راستی
خدایا . میشه معجزه شد؟!
نمیشه نه؟!
آخه چی میشه؟!
چی میشه بشه؟
ناموسا من دیگه نمیکشم
سخته خیلیییم سخته
بعدم اینکه دلم برات تنگ شده هم خاک تو سرت کنن :|
کلن تو که منتفی ای
ولی
خیلی عشقی!
یه چیز دیگه ام احتمالا منتفی شه
ولی نمیتونم بی امید تااون موقه زندگی کنم
اما
خداجونم خودت کمک کن
مثه این لوسا هستن؟!
اصن همش خودمو برات لوس میکنم
اونقد لوس میکنم که ناموسا دعامو جواب بدی
خداجون تو رو خدا
یه نظری به منم داشته باش دیگه
میشه شماهام به خدا بگین ؟
بگین مونس گونا دارهایندفه رو دلشو شاد کن
بگینا❤
دقت کردی چن وخته پش سرهم میگم خاک توسرت؟!چون دلم تنگ شده برات؟!
هنوزم میگم!خب لنتی خاک تو سرت دیگه
پاشو بیا یه دور زیارتت کنیم بعد هر خاستی برو
خدا جونم پشت پناهته
دونت وری
اند
بی افرِید
یِه بیبهِ
✋
خاب نذاشتی برام ک
خاک تو سرت
هلو !
خوبین؟
من که خوبم
.
:/
خواستم بیام بگم که هیچی درست نشد
ولی دیگه ولش کردم
اصن برگشتم از همه تصمیمام!
بعد اونارم نگه داشتم که بشینم دوباره انجامش بدم
من ایندفه دوبرابر ازت مراقبت میکنم
نمیزارم آب تو دلت ت بخوره
عاره دیگه
هیس هیچی نگین فضا احساسیه
:|
فدا سرم که بقیه چی میگن
هم هرچی بخان بگن
تو که چه کارتو بکنی چه نکنیآخرشم دارن یه حرف،که بارت کنن!
بشینیم تا اون موقه کتابای فلسفی بخونیم
منو اون منظورمه
اینا شکلکای تازه ی بیانه
توروخدا؟
:|
چرا من اومدم اینجا وبلاگ ساختم ینی؟واقعا دلیلم چی بود اونموقه؟احمق بودم یا چی؟
:|
خب صد البته که برای بیشتر کارایی که تو گذشته کردم دلیلی نمیبینم
مثه جیمین
دلم میخاد همه عکسای گذشتم بسوزه مثلن
یا اون کارایی که کردم
و خاطره هاییکه براش ساختم
:|
رد دادم
بهتره برم
شاید یه مدت نشه بیام آپ کنم ولی سر میزنم دیگه :|!حالا چقدم ک شماها منتظر منین
.
.
.
:||||||||||
لاو یور سلف .عاره دیگهبای
:|
نظرا رو باز میزارم ولی تایید نمیکنم
همینه ک هس :|
وقتی افسرده میشم هیچی برام مهم نیس
برام مهم نیس مامان کدو میگیره حلوا شو درست میکنه
برام مهم نیس تو اونشب ماکارونی نخوردی
برام مهم نیس دو کیلو اضافه کردم
برام مهم نیس هنوز اجرا ها و مومنتا و ریکشنا رو ندیدم
مهم نیس صورتمو پاک نکردم
مهم نیس پوست موز نزدم
مهم نیس پستام چقد لایک میخوره
مهم نیس تو چرا یه قرنه آن نمیشی
مهم نیس شام چی داریم
مهم نیس هیچی!
مهم اینه که من اشتباه کردم
بدم اشتباه کردم
و یه دونه اشتباهم نکردم
پشت سر هم کردم!
فقط کردموبه عواقبش فک نکردم
الانم تاوانش.
خیلی خیلی سخته!
ببینهمه اون اتفاقا برا هر دومون افتاده
پس چرا فقط منم که اونا رو احساس میکنم؟!
تو خیلی بیشوریاصنم باحال نیستی!
دلم میخاد زار بزنم ولی فقد گریه میکنمغرورم خدشه دار میشه خب✋
چقد نبودن بده!خاک تو سرم.زندگی خیلی سخته بچه ها
کاش شونزه ساله میموندم مثلن!
بی تی اس یه چیزیه که مثه .شلغمه!
خوب میکنه ولی تلخه!
یا مثه هویجه!
هر چی هسرو آتیشِ دلِ آدمیه سطل آب می پاشه!
هروخ مامان بابام بهم گیر میدن
هر وخ حالم خوب نیس
هر وخ ک چیزی ک نباید بشه میشه
هروخ چیزی ک باید بشه نمیشه
کارسازه!
اونم شدید
ولی عوارض داره!
اونم شدید
ولی می ارزهبرا امثالِ منبه عوارضش!
اونم شدید
میفمین چی میگم؟!
اونا خیلی ما نیستن
ما وقتاییکه باید بگذریم نمیگذریم.
اونا میگذرن
وقتاییکه باید تلاش کنیم نمی کنیم.
اونا میکنن
اونا خوشتیپن!
.
ولی
منم خوشتیپم!
چیه؟
گفتم عوارض داره
عوارضش خیالاتتصوراتافسردگی
دیوونگیهیجان داشتن بیش از حده!
حتا این وسط جنسیتم میره زیر سوال!
گفده باشم
دیسپچ امسال بی تی اسو لو بده دنیا زیرو رو میشه
لو بده خاهشا ما انقد تو فضا نباشیم
خدا خیرت بده!
مومنتاشون عسله عسل
حال میکنمباحالن!
امشب باحال بود
ماما باحال بود
ملونم باحال بود
ویولن تهیونگما باحال اونور تر بود
حیف که جنسیتو میبرن زیر سوال
به سلامتی✋
اصلا
اصلنه اصلاملوم نیس چی گفتن پش سر طفلی که اینجوری دارن میکنن ولی خیلی ظلمه!خیلی ناراحت کننده اس تاسف آوره.
میدونین؟!آخه خیلی دارن بهش بد میکنن!ولی این داره خوبی میکنه!
چرا خب؟!
چرا چرا نمیدونن؟
آخه اونا چرا اینجورین؟!
دلم نمیخاد ببینم دارن در حقش اینکارا رو میکنن!
خیلی نامردیه بخدا.
من چیکار کنم؟!فقد میشه از خودت بخام
چرا نمیتونم؟
اصلا روشم ندارم بخام !چیو بخام اصن!
هووووف
چقد بد عذاب آوره!چه تجربه ی تلخیه////٪
:|
خو آقااااا.
ما هرسال شب یلدا میومدیم یکم باهم چرت و پرت میگفتیم
از اونجایی که من وجدان دارم و وفادارم ولی شما نیستین(؟)(!)اومدم شب یلدا پست کنم!
صب کنین شب یلدا که وقت نمیشده قطعن روزای بعدش بوده
:|
خب
پس
بدرود تا روزای آینده
:/
چیه؟!
خب چیکار کنم؟!
آقا ما واستادیم ori bro کامبک کنه بعد جشن بگیریم.
همین دیگه!چی؟
پسرم دور از خانه و کاشانه و خانواده داره به این ملت چرت تر از اوشون(!)خدمت میکنه!
دیگه اون برگرده بعد میام مینویسم !
آره دیگه.
فقد این میلاد کی مرام ک امشب اومده بودچرا انقد.فک میکرد کسیه مثلن!
ها؟!
قشنگ رفتارای استقلالیا رو داش!
.
:|
معذرت میخوام✋
عصاب نذاشده که خا!
خب
حداقل
زمستونتون مبارک❄
فصل قشنگ و جذاب این دنیا
بعد بهاراین فصل دوس داشتنی تره!مگه نه؟!
چون انتظار بهتر از خودشه
گرفتین؟
.
خدافظ اصن
برم
ناموسن قشنگ چرتوپرت دارم میگم.
این پستای این زیر اونشبمم ک رد داده بودمم واقعا چرته!چراچرا آخه همچین چیزایی نوشتم؟!
خاااب
هلووووووو
ما شب یلدامونو باشکوه تر از هرسال برگزار کردیم.
خیلی خوردممممم
ینی خیلی چاق میشم؟!
چیکار کنم؟
اول که رفتیم خرید و یه عالم پفک و چیپس و لواشک و پشمک و پف پفیو نمیدونم هر چی که دلم میخاست گرفتیم.بعد قشنگ از دوسه روز پیشِ مامان هعی داره چیز میز میسازه.
تازه شامم رشته پلو خوردیم
بعدددددِ شام
مثلن یلدامون شد!!!
ناموسا اول که از اتاق اومدم بیرون سفره رو دیدم هنگ کردم
آقا نمیدونستم کدومو بخورم
پشمام ریخته بود و تصمیم گیری سخت!
بعدامید سه تا پرتغال خورد
چه خبره پسرم
حالاااااااا اینا همه به کنارررررر
آخرش که داشتیم جمو جور میکردیم یهو اومدم آشپزخونه دیدم موز نزاشتیم.
خدایا من چه گناهی کردم حالا که اینقد خوردم باید موزو میدیدم؟
ولیمن کوتا نیومدم و موزم خوردم
آقا من نمیتونم در برابر موز و پفک و اسپرایت مقاومت کنم!همینه که هست اصن
آی لاو همبرگر اند اسپرایت
خاب یه عالم عکسم گرفتیم با اوشوناشون
ولی پخش نمیکنیم
بعله!ما همیشه همین جوری ایم
خدا قسمت کنه چاپ کنمشون یه آلبومه جیگر بسازم
کلن ان قرنه هی من میخام آلبوم بگیرم این عکسامو مرتب کنم نمیشه
امروز مژگان به این اشاره کرد که دلش برام تنگ شده!!
حقیقتااااا جدننن منم خیلی دلم براش تنگ شده!!!
شدیداطوری که اگه ببینمش بغلش میکنم!
من از کییییی یههههه ندیدمششششششششش
خدایااین طلسمای لعنتیو بشکن بزار من دلتنگ اوناییکه دوس دارم نشم
فدات❤لاو یو اصن
بعدم اینکه خدایا بزار من این گوشی کوفتیامو بفروشم بتونم یه گوشی دیگه بگیرم
بعدددد
قسمت شه برم کتابخونه کارتمو بگیرم اصن
خدایی وقت نیس
آقااااا
باورم نمیشد یه روزی برسه که من به یه بچه پونزه سال کوچیک تراز خودم حسادت کنمممم
کلن آرمیا همشون فک کنم امروز حرص خوردن
خاک توسرت تهیونگ
خاب؟
خاب بعد وندی ام طفلی داغون شده
آقااا مامانم خیلی خوب بلده چیز کیک و کیک و پف وپفی و پاستیل و باسلق و از اینحور چیزا بسازه
خدایا مامانمو خودت نگه دار و بزار انقد مهربونی نکنه به آدمای داغونه اطرافش
خاب اونا جنبه شو ندارن.
وآدم نیستند!
توِ طفلی بی هیچ قصد و غرضِ خاصی بهشون عشق ورزیدی و اونا چون آدم »نبودن قلبتو شکستن
از صمیم قلب شکستنِ قلب تک تکشونو آرزومندم
من رو مامانم تعصب خاص و بدجوری دارم.تحمل یه لحظه ناراحتیشم ندارم
همینه که هس!و من تا خالی نکنم سرتون دست بردار نیستم.جو گیر شدم دیگه خب چی؟جای تعجب داره؟معلومه که نه!من فقط از اینکه فک میکنن مامان مث خودشونه عصابم خورد میشه!
درحالیکه حالم بهم میخوره از خودشون و تفکراتِ خودشون و رفتاراشون و قطعا حقیقتِ وجودشون!
.
:|
Ok!enough!
خاب خیلی عصابم خورده چون حتمن باید حالشونو بگیرم
چرا نمیشد مثلن درخواست میکردم یه چن لحظه میرفتیم مثلن با طرف پیشِ خدا بعد خدا بهشون میگف چقد وجودشون رو زمین حق الناسه بعد میفرستادشون جهنم همونجا بعد دیگه از ادامه زندگی منعشون میکرد تا اینقد زجر ندن آدما» رو!
فقط میشه به وجودشون پوزخند زد!
میشه ام مثلن بکشی طرفو بعد هردو باهم با کمال میل میرفتیم جهنم
کاملا مایلم.
چی دارم میگم
در این حد ؟✋
خاب
ولش ارزش ندارن!!
اینجور آدما رو
بیاین فک کنیم وجود ندارن
اند اسمایل :|
بشه که فراموش کنی همه آدماییکه دو رو بودن و ملوم نبود از کی به خوشیِ توِ طفلی چشم داشتن
من با مامانم راحت حرف میزنم.
حتا میشینم باهاش بی تی اس نگا میکنم
بعد میپرسه اینا پسرن یا دختر!!
✋
بعد که میگم پسرن تا آخر اجرا سکوت میکنه!
بعد که تموم میشه میره تو فکر
بعدِ کلی سکوت و خیره به کا ام پلیری که صفش سیا شده میگه دختر بزار
خودتم ازینا نگا نکن !
الان عادت کرده همه رو نگا میکنه.همه گروه ها رو!
یه روزم فلشم به تی وی وص بود بعد داشدم قبلش بی تی اس نگا میکردم یهو باشون از بیرون اومدن من دیگه یادم رف ا بی تی اس بکشم بیرون همینجوری خاموش کردم
بعد بابام که اومد تی ویو روشن کرد کنسرت عربستانشون پلی شد
بعد اول نامجون ظاهر شد
بابام هنگ کرد کپ کرد اصن
بعد جی هوپ ک اومد پشماش ریخ
دستش رف سمتِ کنترل
بعد ک جیمین و تهیونگ و اینا اومدن داد زد مونس بیا این اجق وجقا رو قط کن!
بعد بعدش منم دیر رفتم بابام همینجور داش چای میخورد نیگا میکرد
میگفتم قط کنم؟گف قط کن قط کن ولی همین جور هی نگا میکرد✋
بعد دیگه من قط کردم بعد اصن منو نهی نکرد از دیدنشون
عاره دیگه ینی بابامم میشناستشون !
امیدم بهشون حسودی میکنه!
رو نمیکنه ها ولی من میدونم هر چی میگه قشنگ ملومه
این پسر سوسولا چیه نگا میکنی
بجاش با مامان بابا بشین فیلمای شبکه دو رو نگا!:/
ولی امید بلده کره ای حرف بزنه
راستش ما جومونگو بی دوبله نیگا کردیم از اون موقع امید کره ایش پیشرف کرد
دیگه من تمام دینمو ادا کردم قبلن!
هووووف.
ا یلدا ب کجا کشیده شدیم
دیگه خیلی دارم چرت میگم
خوش باشین!خوب باشین!بای
آقااااا
من داره مغزم میپوکه.
نمیدونم ٬نمیتونم یا قضیه چیز دیگه ایه
خیلی وقتا نمیخوام نشونش بدم اما خب بضی وقتام میخام نشونش بدم خب!
خب بعد.
قضیه اینه که منم میخام هی عوض کنمشبزنمشونسفید شه قضیه!
بعد خیلی راحت و بدون هیچ استرسی بشینم
:|
واقعا قضیه خنده دار نیستبه طرز بیانم خندم گرفتالان فک میکنین چی شده!
واقعنم یه چیزی شده ها!منتها
بگذریم
این بگذریمو تازه یاد گرفتم
وقتی چرتو پرتاتون ته میکشه
یهو بردارین بگین بگذریم
:)
اون مرحوم یادم داده
این اون مرحوم»ام همین امشب از انیس یاد گرفتم
در وصفِ یه مرحومی!
خدایی طرف همه رو شاک کردحالا من که زیاد برام مهم نبود ولی فک کن یهو برداره بیاد بگه من میخام ازدواج کنمزنمم حاملس!:|
در این حالت آدم میریزه ٬ پشماش میمونه! دیگه بجز این تیکهِ تکراری چیزی به ذهنم نرسیدخستم درک کنید!
حالا قضیهخیلی پیچیده اسمن نمیتونم تصمیم بگیرم
کاش پولدار بودم:(
اصن باید خدا یه دور دیگه به ایرانیا حق زندگی کردن بده
هر چی بجز یه ایرانی بودن
بوخودا!
بعد
جنسیتم بزاره خودمون انتخاب کنیم
بعد سطح معیشتی رم بزاره حداقل حدودشو خودمون مشخص کنیم
حالا
کاش مثلا میشد زمانو برگردونیم یا ببریم جلوکاش میشد در همین حالت همینقدر کوته فکر »برسیم به چیزی که میخایم
:|
من وقتی یه چیزی برخلاف اون چیزی که فک میکنم میشه افسردگی میگیرم
وقتیم مومنت بین توایس و بی تی اس یا بلک پینکو بی تی اس میبینمم افسرده میشمریکشنم میبینم افسرده میشم
افسرده؟
افسرده کهمیرم تو فکر
حالاانگار همه چی حل شده فقد مونده که بفهمیم من تو فکرم یا افسرده!
کی تو ایران زندگی میکنه و افسرده نیس واقعا؟
اینا حق الناسه ها!
باور کنین تو اون دنیا جدن باید جواب بدین.قضیه راسته ها!باور دارین به اون دنیا دیگه نه؟
تو این حالت آدم شک میکنه اصن!
حالا به هر حال
ما که نمیتونیم کاری کنیم جز استوری گذاشتن و پروفایل عوض کردن و تهش نوشتن و پست گذاشتن
حالا تهش بخاین بریزین بیرون میگیرنتون
درآینده برا هر استخدامی یا نمیدونم مصاحبه ای سریع رد میشین
عرضه خود اشتغالی رو هم که نداریم.
پس
اولن سکوت کنیم
دومن خاهشا استوری و کوفت و زهر مار نزاریم که کرم اَ خودِ درختهوالا
خودمون اگ آدم بودیم الان این نمیشد وضیت
چمیدونم اصن
انگار من الان دکترای ت داخلیو خارجی دارم زر میزنم
خلاصه که نمیدونم
آرهنمیدونم
فقد میدونم اون هنوز آن نشده یام شده نمیخاد به رو خودش بیاره روش نمیشه درخاستمو ضبدر بزنه:|
بعد
اینم میدونم باید واقع گرا باشم و عمومی بخونم
مگه نه؟حالا اون سه تارم میخونم
هرچه بادا باد
بعد
به اونا چشم نداشته باشم چون هیچ وخ نمیرسیم بهشون و احتمالا هیچ وختم حتا چشم تو چشم نمیشیمبی تی اسو میگم
چیه؟به علایق هم احترام بزاریم:|
دلم برا مژگان یه ذره شدهیه ذره
برا آرزوفاطمه !
خرابیشعورا
گمشین اصن!
مژ این روزا امتحانم داره نمیشه اصن پی ام داد :(
دلم میخاد برم یه روز کامل خرید
تنهایی!
حیف که نه وختشو دارم
نه پولشو.
هوام سرده برف اومده سرسره بازیه !
خابحالاخدا کنه این انیس و امید که در شرفنیه انتخاب خوب کنن دل مامان بابا آروم بگیره
و توعم آن شی حداقلِ حداقلش بک بدی!چی خب؟همینم نمیخای بکنی؟ینی میخای تاآخر آفلاین بمونی؟عاره؟
خب پس
اون موقه حرفی ندارم اصن.
اونوخ نامردی دیگه !چی؟!:(
چرا مامان بابا نمیان بریم گوشی بگیرم؟نه واقعا چرا؟:(
دلم موز میخاد موز.میفهمین؟نه دیگه!
توت فرنگی ام میخام
اسپرایت
دلم میخاد آهنگ بنویسم بخونمش بدم بیرون اسمشو بزارم کاکتوس
همینقدر از لِوِلِ رد دادگی کفایت میکنه برا ادامه زندگی تو این خراب شده»!
میدونین چیه؟
هم جنسای من »کلن آدم نیستن!عاره!!
ولی نمیدونم این حقیقتم حق الناسه یانه!انشاا. که هس!
واینکه آقای محترماین رفتارت باعث میشه دلم بشکنه!اینم حق الناسه؟
من همش دارم فک میکنم کی در حقم خوبی نمیکنه انتقام نگیرم واستم خدا بگیره.براهمون همش اینطوری حساب میکنم که حق الناسه یا نه!اینم یه جور بدبختیِ ذهنیه دیگه:|
کی رو دیدین خودشو دیس کنه؟
لابد زیاد دیدین:|
چرا آخه خب؟من نمیفهمم چرا!خیلی چیزا رو نمیفهمیم اصن.مهم نیس
بگذریم
خب
همین دیگه!
من از خدا طلب بخشش دارم اصن.
خدافظ بچه هاهوا سرده لیمو بخورین!
حالا همه چی به کنار
من هروخ میخوام یه غلطی بکنم بابام میگه" هروخ رفتی خونه شوهرت از اینکارا بکن!"
حالا ببینین اگه من شوهر نکردم بعد اونم نگف "مگه اینجا خونه باباته هرکار میخای میکنی؟"
+موضو اون " آزادیِ همم چی بجز بیانه" که داره تو ایران بیداد میکنه
نه مشکلای اقتصادی!
+من مهمم یا چترِ رنگی رنگیِ شکستهِ تو؟
معلومه که چترِ رنگی رنگیِ شکستهِ تو مهم تره دیوونه
♀️
#دختر_است_دیگر
اگر احساساتمان را نشان دهیم، میگویند نمایشی است.
اگر رویای فرصت برابر داشته باشیم میگویند متوهم شده،
اگر عصبانی بشویم، میگویند هیستریک و غیرمنطقی یا دیوانه شده اید.
اگر آرزوهای بزرگ داشته باشیم، میگویند رؤیایی ست.
زنی که اولین بار به فضا رفت، دیوانه بود،
زنی که وارد رینگ بوکس شد، دیوانه بود،
زنی که ریاضی دان جهان بود، دیوانه بود،
زنی که نخست وزیر است، فرماندار است، مدیر است،
زنی که رقابت میکند،
زنی که میجنگد،
زنی که میوفتد و بلند میشود،
زنی که قدرت دارد،
همسر میشود، مادر میشود، میجنگد، به دست میاورد، میسازد
دیوانه اند، دیوانه اند، دیوانه اند.
پس اگر تو هم میخواهی دیوانه باشی، مشکلی نیست،
به آنها نشان بده که دیوانه ها چه کارهایی میتوانند انجام دهند
:|
_______
بگو، میشنوم.
+تهش ورداش اینو گف
همین؟
+من فقط میخوام بدون پشیمونی زندگی مو تا آخر بکنم!
مطمئنن این روزا و اون روزا که به لحظه نکشیده اشکم در میاد هیچوخ فراموش نمیشن حتی وقتی بزرگ شدم
واقعا برات متاسفم.
واقعا متاسفم
چرا وجودت از روی زمین پاک نمیشه؟
چرا اینقد وجودت شیطانی شده؟
حالم بهم میخوره ازت حالم بهم میخوره ازت!
فقط کاش بشه زودتر خدا رو ملاقات کنی چیزاییکه لیاقتته نوش جونت بکنه
خواهش میکنم زودتر
خب
سلام
خوبین
چه خبر؟
اولا اینکه بگم تو پستای قبلی نالیدم ازینکه چرا طرف آن نمیشه و قبول نمیکنه وایناآن شد قبولم کرد همه چی تموم شد رفت و من به خودم گفتم دیدی دلتو زدی به دریا و درد نداشت؟
.
:|
و اینکه گوشیمم خریدم خداروشکر و خایلیم خوشالم ولی
حالا بگذرد که تا ماتحت آدم در اومد تا قضیه فیصله بیابه!
سر همون طرفم که آن شد و اینا یه هفته طول کشید و من تو مخم جنگ بین اینکه :
"خاک تو سرم شد الان میگه این دختره چقد عنه
خاک تو سرم کاش نمی‌دادم
خاک تو سرم برم بردارم ریکویستمو
خاک توسرم آبروم میره منو ضایع میکنه
خاک بر سرش که آن نمیشه
و خاک بر سرش که همه" اون اتفاقا"به هیچ ورش نبوده ونیست ونخواهد بود "
رخ بده!!!!!
(آقا خاک بر سر مودبانهِ خاک تو سرِ آره نمیدونستن بدونین)
حالا
قضیه اینه که مشکل خودمم مشکل خودمما منتها آدم نمیشم!
ناسپاسِ بدبخت!
:|
چیه؟!
خب کلمه دیگه ای به ذهنم نرسید.
بعد اینکه
اون وقتی که من برا اولین بار زندگی کردم
اون وقتی که فهمیدم ساعت هفت تابستونا روزه زمستونا شبه
اون وقتی که شاد بودم (♀️)
اون وقتی که ما چارتا باهم بودیم
اون وقتی که تو خوشبخت بودی و فک نمیکردی همه بیکارن تا تورو بکوبونن زمین و همه باهات دشمنن
اون وقتی که من بی تی اسو نمیشناختم♀️
اون وقتی که شبا راحت میخوابیدم و میخوابیدیم
اون وقتی که فکر میکردم بی‌تو نمیشه
اون وقتی که به دوتا آرزوی قشنگم رسیدم
اون وقتی که پاک تر و معصوم تر بودم اصن
اون وقتی که فک نمیکردم عمرا یه روزی اینجا باشم
اون وقتی که اون حقیقت رو عصابو نمیدونستم
دلم برا اون وقتا تنگ شده
عاره دیگه چی؟امشب یاد اون روزا افتادم سطل سطل گریه کردم بعد نیام پست نزارم راجبش؟
چی فک کردین در مورد من؟ ها؟؟
هیچی اصن!
خب
سلام
خوبین
چه خبر؟
اولا اینکه بگم تو پستای قبلی نالیدم ازینکه چرا طرف آن نمیشه و قبول نمیکنه وایناآن شد قبولم کرد همه چی تموم شد رفت و من به خودم گفتم دیدی دلتو زدی به دریا و درد نداشت؟
.
:|
و اینکه گوشیمم خریدم خداروشکر و خایلیم خوشالم ولی
حالا بگذرد که تا ماتحت آدم در اومد تا قضیه فیصله بیابه!
سر همون طرفم که آن شد و اینا یه هفته طول کشید و باعث شد من تو مخم جنگ بین اینکه :
"خاک تو سرم شد الان میگه این دختره چقد عنه
خاک تو سرم کاش نمی‌دادم
خاک تو سرم برم بردارم ریکویستمو
خاک توسرم آبروم میره منو ضایع میکنه
خاک بر سرش که آن نمیشه
و خاک بر سرش که همه" اون اتفاقا"به هیچ ورش نبوده ونیست ونخواهد بود "
رخ بده!!!!!
(آقا خاک بر سر مودبانهِ خاک تو سرِ آره! نمیدونستن بدونین)
حالا
قضیه اینه که مشکل خودمم مشکل خودمما منتها آدم نمیشم!
ناسپاسِ بدبخت!
:|
چیه؟!
خب کلمه دیگه ای به ذهنم نرسید.
بعد اینکه
اون وقتی که من برا اولین بار زندگی کردم
اون وقتی که فهمیدم ساعت هفت تابستونا روزه زمستونا شبه
اون وقتی که شاد بودم (♀️)
اون وقتی که ما چارتا باهم بودیم
اون وقتی که تو خوشبخت بودی و فک نمیکردی همه بیکارن تا تورو بکوبونن زمین و همه باهات دشمنن
اون وقتی که من بی تی اسو نمیشناختم♀️
اون وقتی که شبا راحت میخوابیدم و میخوابیدیم
اون وقتی که فکر میکردم بی‌تو نمیشه
اون وقتی که به دوتا آرزوی قشنگم رسیدم
اون وقتی که پاک تر و معصوم تر بودم اصن
اون وقتی که فک نمیکردم عمرا یه روزی اینجا باشم
اون وقتی که اون حقیقت رو عصابو نمیدونستم
دلم برا اون وقتا تنگ شده
عاره دیگه چی؟امشب یاد اون روزا افتادم سطل سطل گریه کردم بعد نیام پست نزارم راجبش؟
چی فک کردین در مورد من؟ ها؟؟
هیچی اصن!
مژگان دختریه که خیلی می شناسمش
بجز انیس
البته تقریبا!
من هنوزم معتقدم که نمیشه آدما رو کامل شناخت و بنظرم تغییر می کنن. همه تغییر می کنن. همه! این حرفا که هیشکی تغییر نمی کنه واینا همه کشکه! بعد اینکه
مژگان از نظر من خیلی بااحساسه! مثل انیس راه میاد با آدم و"اونه"که همیشه تو رابطه جدید بر وفق دیگران شکل میگیره!
نمیدونم درست گفتم یا نه سرم درد میکنه گیر ندین:|
بعد خیلی خوبه! مهربونه! شکنندس! حساسه! منو خیلی دوست داره. منم خیلی دوسش دارم طبیعتا
دلم براش خیلی تنگ شده بودا.میخاستم بغلش کنم جدن جدنِ جدنا روم نشد آخرش خودش بغلم کرد♀️
چیه خب؟!
بعد بنظرم شوهرش باید کسی مث جیمین باشه قشنگ در وتخته جور میشن. مث من که به ته میخورم❤️
خلاصه شادکردنش کار سختی نیس چون آدم پیچیده ای نیس
مژگان آدمیه که مثلن بش میگی دو دیقه بیا دم در باید نیم ساعت طول بده خودشو مرتب کنه بعد بیاد با من رو در رو شه. این احترامه. احترام به من! اهل این لوس بازیای دخترونه نیس قرتی نیس. ولی شیکه. شیکه و رو استایلش حساسه!!
دختر خوب مثالش مژگانه.
صاف و صادقهو این خیلی بده بنظرم کاش نبود اینجوری منم همینطوریم. کاش نبودم اینطوری
من اینجوری تشخیص میدم اصن چی؟
بعد
بدجور آپدیته سر همه چی
مثلِ من آرمیه چون من کردمش
خاهر دو! چون خیلی باهاش حرف میزنم از همه چیزم خبر داره و از همه چیزش خبر دارم. یه بار یه هفته باهاش قهر کردم ناموسا دووم نیاوردم
نباشه کلا زندگیم نمیچرخه!
چشمش نزنم فردا بیاد بام کات کنه
چشمش نزنینا این تعریفایی که دارم میکنم بخاطر اینه که امروز دلم خاس ازش تشکر کنم برا اینکه باهاش آشنا شدمامروز به ماکسیمم رضایت از دوست شدن باهاش رسیدم.❤️دیدنش حالمو کلهم عوض کرد!!
آقا روابط اجتماعیش خیلی بالاعه ها ولی خجالتیه تو کلاس کلا به همه نزدیک بود تحمل همه جور شخصیتیو داره همون قضیه که گفتم تو رابطه این اون کسیه که شکل میگیره و اینا
کلا خیلی به من شبیهه!! منتها من ورژن جذاب ترشم♀
خلاصه این دوست نزدیک تر از رگ گردن به من خیلی دوس داشتنیه خدا از این دوستا به همه بده! دوسش دارم! مرسی به خاطر کادوت
آره دیگه همه اینا پاچه خواری برا کادو دادنش بود
یه کف مرتب اصن بزنین براش
نمونه بارز یه دوست خوب و شیک و مجلسی❤️✌️
تو به همین رفتارت ادامه بده
اما مطمئنم یه روزی پشیمون میشی
یه روزی که دیگه دیر شده. اونم خیلی
نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده که نمیفهمی داری چه غلط بزرگی میکنی!
تو از کی انقد سنگدل شدی که داری قلبشو انقد میشکنی؟چرا فک میکنی فقط تویی که داری درست پیش میری؟؟ الان از زندگیت راضی ای؟ مثلا داری مث آدم زندگی میکنی؟ نه!اشتباه میزنی کلا اشتباه فهمیدی و برداشت کردی حالا کیه که بهت بفهمونه
واینکه تو ام هیچوخ نمیفهمی اشتباه کردی! اشتباه اونم اشتباهی که قابل جبران نیس و هنوزم حتا ادامش میدی
احساس میکنم حتی یه لحظه ام حق زندگی کردن نداری آره دیگه حق نداری تو زندگیمون باشی به پاس و قدردانی همه اون اشکا و دل شکستنایی که همش همشونو اشتباهی به خوردش دادی.
بدون که حقش نبود این کارات تاوان داره! تاوانشو میدی. آره چون من نمیگذرم نمیگذرم از قطره قطره اشکاش جونمم بگیرن نمیگذرم. در این حد حسش کن!
عب نداره. بدون که ماام یه خدایی داریم که یه روزی همه ی این کاراتو حرفاتو چه پشت سر چه رو در رو هر غلطی هر اشتباهی که نباید میرفتی و رفتی دونه دونه میزنه تو صورتت و تو باید جواب پس بدی
کاش این بدیا تموم میشد
بسه دیگه! یکم ببخشین و خوب باشین! بگذرین و بدونین اشتباه از همه اس!
خسته شدم از این روزام
اشتباهم خیلی بزرگ بود خیلییی تاوانش سخته!
کاش اونکارا رو نمیکردم
دلم تنگ شده براش!
کاش نمیشد اینطوری اصلا چرا من روش کراش زدم؟! نه جدا چرا؟!!!
خاک تو سرم چقد بی جنبه
ولی خاک تو سرت تو اگه اونکارا رو نمیکردی منم الان هیچ حسی نمیداشتم
کاش اونکارا رو نمیکردی
کاش باهات آشنا نمیشدم
کاش نمیشناختمت
میدونستم نباید اعتماد کنم
میدونستما
ولی کردم!
هیشوخ فرصتِ دوم به هیشکی ندین
سر همون اولی
اول یکی بزنین تو گوش خودتون
یکیم بزنین پشتِ همه ی خاطرات که یادآوری نشه!
همینقد وحشی!
چون درد آوره!
چون از فرصت دوم به بعد، همه فرصت‌های دیگه از اولی خیلی درد آورتره!
و اون احمق چی میدونست که این چقد عذاب آوره!
تو به همین رفتارت ادامه بده
اما مطمئنم یه روزی پشیمون میشی
یه روزی که دیگه دیر شده. اونم خیلی
نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده که نمیفهمی داری چه غلط بزرگی میکنی!
تو از کی انقد سنگدل شدی که داری قلبشو انقد میشکنی؟چرا فک میکنی فقط تویی که داری درست پیش میری؟؟ الان از زندگیت راضی ای؟ مثلا داری مث آدم زندگی میکنی؟ نه!اشتباه میزنی کلا اشتباه فهمیدی و برداشت کردی حالا کیه که بهت بفهمونهتو ام هیچوخ نمیفهمی اشتباه کردی! اشتباه اونم اشتباهی که قابل جبران نیس و هنوزم حتا ادامش میدیاونم در حق کسی که خیلیا میدونن چقد دوسِت داشت و هر دفه تو شادیا اولین نفر به تو فکر میکرد که توام شاد باشیتوام باشیتو ام زندگی کنیهمه میدونستن تو چقد براش مهمیبعد خیلی شیک اونروز با حرفاتهمه محباتشو زیر سوال بردیتو لیاقت نداشتیخوشی زد زیر دلتخوبیاش،زده ات کرد!خیلی واضح یادمه که اون شبا که تازه تنها شده بودی انقد مواظبت بود.حواسش بود بهت!محاله تو یادت رفته باشه که اینطوری داری رفتار میکنیمحاله!نمیدونم چت شده جدا!
احساس میکنم حتی یه لحظه ام حق زندگی کردن نداری آره دیگه حق نداری تو زندگیمون باشی به پاس و قدردانی همه اون اشکا و دل شکستنایی که همش همشونو اشتباهی به خوردش دادی.
بدون که حقش نبود این کارات تاوان داره! تاوانشو میدی. چون من نمیگذرمآره اصلا من نمیگذرم منی که هم اون روزا خوبیاشو دیدمو تو حالا ندید میگیری ،هم حال الانشو که تو مصببش بودی نمیگذرم از قطره قطره اشکاشجونمم بگیرن نمیگذرم.در این حد حسش کن!چون تو زیادی خط قرمزو رد کردی!باورداشته باش که قابل بخشش نیس.
عب نداره. بدون که ماام یه خدایی داریم که یه روزی همه ی این کاراتو حرفاتو چه پشت سر چه رو در رو هر غلطی هر اشتباهی که نباید میرفتی و رفتی دونه دونه میزنه تو صورتت و تو باید جواب پس بدی
آقا امروز ساعت دوازده و نیم کامبک داشتن
بعد خلاصه از قبل کلی جو داده بودن که چقد این یکی کامبک خفنه و میتره و فلانو اینا
بعد خلاصه دیشب که تیک تاک تا نیم ساعت بالا نمیومد انقد آرمی ریخته بود
حالا امروز ظهر ام وی و آلبوم میومد.
منم از قبل هیجان داشتم ینی واقعا چقد میخان بترن
از دوازده و نیم مث مرغ سرکنده(همینه دیگه اصطلاح؟ :/) تو یوتیوب بودم که وا شو لنتی میخام ام وی نگا کنم
مگه وا میشد
خلاصه ب زور دیدم
حالا وسطش که من تو شوکم و اصن هیچیو هضم نکردم
یهو بابام اومد در اتاقمو وا کرد اومد کنارم نشست
-پاشو بیا بریم مجلس و خبرگان رای بدیم
.
.
.
♀️
خدایااااا
منو گاو کن
ینی بیرونم نمیرفتا همینجور داش میگف که باانیس پاشین بیاین بریم رای بدین
منم اصن تو فضا بودم جدن کلا نمیتونستم فک کنم فقد داشتم دعا میکردم بابا بزاره ادامشو ببینمبجون خودم انقد شانسم نداریم(شما اندازه ی انقد رو اندازه پهن گوسفند در نظر بگیری کفایت میکنه)
حداقل بعد ام وی میومد تو اتاق من یهو وسطش زجر کش نشم
اگه شانس داشتم الان کراشمو هزار بار دیگه ام میدیدم نه که شیشششش ماه نبینمش
فک کنننن من چجوری شش ماه دووم آوردم؟!
هیچی دیگه الان برین فک کنین!
برگردیم به موضو خودمونیم خب کلا ام وی خفن بود منتها انتظار بیشتری داشتم!
چی خب؟قشنگ معلومه همش سرشون با دوست دختراشون گرم بودهحالا من نمیخام کینه به دل بگیرما ولی خدایی خیلی ضایه بود فقد برا ولنتاین برگشتن کره دوباره بعدش برگشتن آمریکا
حالا شاید ام وی بعدی خوب باشه! ♀️
همه ی آلبوم خوب بودا نمیگم بد بود من انتظارم تردن بود خفن دارک اصن "جامه در " و اینا این چی بود آخه:/
+در از مصدر دریدن ینی جامه بدرم مثلا انقد که خفنه
+آخه گفته بودین هیچی نمیفهمیم چی داری میگی و اینا از این به بعد سعی می کنم توضیحِ تقریبا جامع بدم و استفاده ی بیشتر از علائم، که کمک کننده در تفهیم باشه مرسی از شما خواننده گرامی اصن
+تنگش اینو بگم که انقد رو نکردن کرونا اومده ایران الان داره ا ریشه هممونو می کشه این دم آخری حلالم کنین و برا بی تی اس بازدید بزنین،اگه رفتم!! چون ممکنه این یکی کامبک بلک پینک ویو بخرن رکورد ما رو بشکنن
+یه چیز دیگهیه شایعه ای بود که میگفتن پستای اینستای من دروغه
:|
آخه ناموسا چیشو میخواستی باور کنی؟
این که دم خونه دوستم کشیک میدادم؟!!!!! جدن کسی هست با یه کیک خامه ای دم خونه کسی کشیک بده؟؟
سِریِسلی؟؟؟؟؟
بعد مثلا باور کردی من رفتم با شهردار منطقه هماهنگ کردم آتیش بازی راه بندازم؟!!!!!
پولم دادم تازه؟!!!!
الان جدی این؟!!!! شوخی نمیکنین با من؟
آقا اگه وضعیت اینطوریه خدایی نکرده من پستامو پاک کنم. فک نمیکردم وضعیت انقددد داغون باشه.
بخدا نه من وقتشو دارم نه پولشو که آتیش بازی کنم
بجون خودم دوستم قوچان بود من مشهد و اون یه شوخی ای بیش نبود
پشمام ریخت خدایی! مگه نمیدونین؟! من کلا آدم شوخی ام!
نیستم؟
از این به بعد خواهشا بدونین که من فقط شوخی میکنم بجون خودم جدی نگیرید مرسی اه! :/
حالا ول کنین اینا رو
من تو تعریف کردن قضیه خوب نیستم ولی یه قضیه پشم ریزون دیگه ام رخ داد
*از ساعت دو بعد ازظهر آن نشده*
یه عالم باهاش حرف زدم عصر هنو هیشکدوم تیک نخورده
-لنتی کدوم هستی؟
سر شب :
+وای مونس بیچاره شدم هیچی نگو که بدبخ شدم
-مگه چه غلطی کردی؟ کی چیکار کرد
*باز زبونم لال میره میمیره بعد دوساعت میاد*
+اطلاعاتی که نباید میدادم از دهنم پرید بیرون
+مونس نمیرم تیکه بزرگم گوشمه
-عی بابا
-نگو این حرفو من هواتو دارم خب بگو چیشده شاید شد کاری کرد
+مونس بدبخت همیشگی شدم مونس چیکار کنم مونس
-میگی چیشده یا خودمو پرت کنم پایین؟
*و باز زبونم لال میره دوباره گور به گور میشه ومن تا الان هزار تا سکته میزنم*
+مامانم فهمید که بستنی مهدی رو خوردم
.
منو کل روز علاف کرده که
خدایا منو گور به گور کن اصلا!
گفتین روش‌های انتقال کرونا چی بود؟
آرزو که زیاد هس
منتها همین که غم نداشته باشم خودش به تنهایی یه آرزوی بزرگیه که هیچوخ تجربش نخواهم کرد
ولی کاش بقیه برسن ب آرزوهاشون
فقد آرزو کنیم آدم باشیم!بدی نکنیم به کسی!
:/
چیه خب ناراحتم
دلم تنگ شده
ب هدفم نرسیدم
خسته‌ام
دلگیرم
کاش خدا بیاد دهنشونو صاف کنه!
آخه رحمتون نیومد لنتیا؟
امروز یه ام وی دیگه دادن پشم برا هیشکی نمونده
قضیه ام وی شونو هی ربط میدن به پیامبرا
نمیدونم من
ولی فک نمیکنم جدن!!!
بی تی اس و ازین کارا؟؟؟
چه خیالایی که من واسه خودم نبافتمو فهمیدم خاک توسرم شده
:|
آقا
Some one you loved
عالیه عالی
خاک تو سر گرمی
از بدگای خیلی بهتره
بعدشم
بیلی خیلی یه جوریه
مشکوکه اصن
تو مراسم لیسک میخورد
:/
خدایی؟
حالا آقاااا یکی دیگم پیشنهاد بدم
فیلتر جیمین و 00:00 شون عالیه
این دوتا رو از تو آلبوم map of the soul :7 دانلود کنین
یا تو اسپاتیفای گوش بدین که استریمم کرده باشین
مرسی ماچ به کلتون ✌️
آقااااا
فک کنم گرفتم
قشنگ علائمش داره رو میشه
اونروز که رفتیم سلمان گرفتم حتما ♀️
حالا ببینین مرض این که خدایا نکنه گرفته باشم هیشکیو ول نمیکنه
مخصوصا اینکه اگه بگیری حتم به رفتن داری اصن
والاااا
ولی بزارین یه وصیت بکنم حداقل دلم آروم شه
چیه خب؟ پس فردا اگه مردم بی وصیت زش نیس؟ زشته دیگه.
بجز یه قضیه ای که باید از سی نفر حلالیت بطلبم کار بد دیگه ای نکردم
اگه ام کردم از روی قصد نبوده و بدونین ته دلم هیچی نبوده بوخودا من آدم معصومی ام
همدیگه رو دوس داشته باشین دنیا دوروزه همش جدا خواهشا ببخشیم همو و بگذریم
نماز روزه هامو از همون روزی که بهم واجب شد حساب کنین تاهمین امروز
چون فک کنم هیشکدوم قبول نیس حالا اگه خدا قبول کنه اون مثلا پنج شیش سال اولو دیگه کلا حساب کنین اون موقه ها اصن ایمان کافی نداشتم
نچ نچ نچ لنت بر شیطان رجیم!
آقا با اهدای عضوم موافقم.
تو که بدنت آخرش زیر خاک تجزیه میشه چرا اهدا نمیکنی همونو دو تا خانواده نجات بیابن بعد دعات کنن
واستین آقا
کروناییا اصن میتونن اهدا کنن؟!!
فک کنم نمیتونن
طفلیااا
آقا دیگه
من رفتم اصن
حلالم کنین دیگه خب✌️بای ️
مطمئنی؟
من هنوزم یادمه وقتی مهدکودک بودم چه حق خوری ای درحقم شد و اون روز تو اون برفا چقد بیرون موندم و عملا هیچی دیگه برام مهم نبود و همه خط قرمزای ذهنمو گذرونده بودم
حتما اگه الان اون اتفاق میفتاد برام مهم نبود
ولی اون موقه خیلی مهم بود و بدترین حسی بود که میشد بگیرم.
والانهروخ یادم میادحس میکنم بزرگترین دردمو دارم یادآوری میکنم همون حس به همون میزان درد زنده میشه
بماند که از اون موقه ی کوچیکیام تاالان همه بدبختیای از اون بدترمو به وضوح ثبت دارم و هیچ وخ از یادم نمیره
یادم نمیره که اون روز ول کردی همه چیو
:|
عاره اصن تهش میخواستم به این برسم چیه؟
♀️
بجون خودم بجون کرونا شکست عشقی نیس من اصن هنوز عاشق نشدم
ینی کراش داشتما کراشمم بسی دوست میدارم ولی شکست مکست نخوردم هنوز عاره دیگه گفتم در جریان باشید
آقا دختر عموم رف خوش بحالش
منم میخوام خب
دلم براش تنگ میشه
نگا کنین دنیا دو روزه حالا هی نبخشین!
Who رو گوش دادین؟
زیباست خیلی زیباست.
Who are you
Cause you're not the girl
I fell in love with, baby
Who are you
Cause something has changed
you're not the same, I hate it
Oh, I'm sick of waiting for love, love
Oh, I know that you're not the one, one
Download
سال ۹۸ اینجوری بود
سال نو مبارکککک
( همه جا سیل اومده )
صبح بخیر ( زله شد )
صبح بخیر ( کی‌روش رفت )
صبح بخیر ( مشایخی رفت )
صبح بخیر ( بهنام صفوی هم رفت )
صبح بخیر ( نجفی زنش رو کشت )
صبح بخیر ( دختر آبی خودکشی کرد )
صبح بخیر ( سیل اومد اونجارو بُرد )
صبح بخیر ( طوفان فلانجارو آورد)
صبح بخیر ( زله فلان جارو ترد)
صبح بخیر ( ترامپ باز هار شد )
صبح بخیر ( میخواد جنگ بشه )
صبح بخیر ( سردارسلیمانی شهیدشد)
صبح بخیر ( سیلی محکم )
صبح بخیر ( کیمیامون رفت )
صبح بخیر ( آخ آخ جنگ شد )
صبح بخیر ( به نفتکش حمله کردن )
صبح بخیر ( بنزین ۳ تومن )
صبح بخیر ( کُلِ ماهِ آبان )
صبح بخیر ( عین الاسد رو زدیم )
صبح بخیر ( الان جنگ میشه )
صبح بخیر ( هواپیما ۷۵۲ سقوط کرد )
صبح بخیر ( اشتباه انسانی )
صبح بخیر ( تالاب میانکاله )
صبح بخیر ( سیامند رحمان هم رفت )
صبح بخیر ( کرونا )
صبح بخیر ( )
صبح بخیر.
آخری رو خالی گذاشتم ، واسه این یکی دو روز باقی مونده
این وسط زندگی منم خیلی پاش پاش بود
احتمالا توی افسردگی و بدبختی بهار بعدش خوشبختی و خوشحالی تابستونم با یه فردی!! که آخرش زندگیم دوباره پاچید تاااااا یه مدتی که بتونم اون قضایا رو هضم کنم بعدشم که نرفتم دانشگاه و زمستونی که اصن هیچی ازش نفهمیدم حتا از انتظاری که هرسال برا عید داشتیمم هیچی نفهمیدم نه خریدی نه کوفتی نه دردی نه زهر ماری
اکسکیوزمی✌️
کاش متحول بشم و آدم!!
واحد بالاییمون یک بچه زیر 5-6 سال داره
که میدونیم خودش نمیتونه بفهمه که انقد سروصدا نکنه
مامان بابا که داره:|
چرا نمیفهمن که خیر سرشون طبقه اول ست نمیکنن؟!!
از این به بعد بچه خوبی میشم
از این به بعد هرکاری که خجالت میکشیدم که نکنمشونم رو هم میکنم.
همم کامنتای اینجا رو باز میکنم
همم میرم آدرس اینجا رو دوباره میزارم!
ولی نمیتونم بااون ارتباط برقرار کنم و کلا تو این راه قدم بردارممن به اندازه کافی رفتم جلو جدا:|
سال نو مبآرک
یوهووووو
بشه که این کرونای منحوسِ لنتی:| تموم شه زنده بمونیم و زندگیمون به روال عادی برگردهاگه بشه پر از شادی و خوشحالی ام بشه
برا همتون آرزو میکنم به همه خواسته هاتون امسال برسید
و اینکه بیاین گذشت کنیم و بی نهایت خوبی!
ماچ به کلتون
+چرا دیگه این بلاگ لنتی آمارو وا نمیکنه؟
+بچه ها تبریک بگین دارم ازش میکشم بیرونبرا همون رفتم دوباره آدرس نوشتم
+و اینکه یکی خیلی وقته اومده مشهد بنظرم هنوزم هس ولی اصن نمیخاد با من ارتباط برقرار کنه! آخه چرا؟
من واقعا هیچوخ نمیفهمم و نفهمیدم چرا!
خاک توسرت خر خب دلم برات تنگ شده♀️
واقعا چطوری تونستم همچین احساساتی داشته باشم؟
جدا یکی بیاد و کمکم کنه این حسو نابود کنم
همین دقیقا میتونه نقطه ضعف یه دختر حساب بشه
خیال پردازی
:|
+راستی امروز تولد مامانم بود تولدت مبارک مامان مهربونم مامانم زیادی مهربونه و میبخشه! خیلی دوس داشتنیه!
داره بارون میاد و دل آدم میخواد زار بزنه.
حالا من هیچی تو چطور تونستی اینکارو بکنی؟ نامرد
می دونستم همش سوء تفاهماتِ ذهن مسخره ی منه. چقد مسخره واقعا!
پستاشو که میخوندم پی بردم اونم چقد میتونه مهربون و فهیم باشه!
چقد حیف واقعا
آقا یه چن روزی بود عصاب اصلا نداشتماصن هیچی. بعد این وسط اوناییکه اخلاقِ رو عصاب بودن، داشتن، خیلی رو عصابم بودن و منم همشونو زدم داغون کردمدر حالت عادی میتونستم در برابر بی اخلاق بودنشون سکوت کنم منتها این روزا شرایط سکوتو ندارم اصلا. با یه سه چار تا فن پیجم برخورد کردم فقططط کافیه فالوورای عزیزشون بالاتر از پونصد تا شه فک کنن کی ان ♀️♀️♀️♀️
واای اصلا نمیتونستم تحملشون کنم انگار همه چیو میدونن بقیه ام پخمه ان. حالا من هی میپریدم بهشون دری وری میگفتم هی اونام از من بیشعور تر هی استوری میکردن که من خر بزرگی ام و هیشکی نمیتونه از من خر بزرگتری باشه.
.
باشه تو خوبی :|
و خیلی متاسفم که کلمه خر رو به کار بردم بهتر ازاین تو دایره لغاتم نداشتم در وصفشون
بعد بعضیاشونم ازین دختر لوسای دهه هشتاد که تازه با دنیای دور وبرشون آشنا شدن و اصلا و ابدا ادب و احترام حالیشون نمیشد حتا یه درصد، بودن!!! و واقعا هرچی از دهنم در میومد میگفتمم آروم نمیشدم
خدایا اینا چین تحویل جامعه دادن؟!
چه بدبختی ای بشه اینا بیان رو کار قبلش من دارفانی رو وداع میگم بجون خودم!!!
آخه حالا فقد این کوچولوها نیستن (که ای کاش کوچولو بودن هیکلاشونو دیدین اصن؟گرخیدم یه لحظه شک کردم خودم چن سالمه که اینا کوچیک تر از منن) همین نزدیکان و آشنایان و دوستانم همینطوری ان بخدا قرنطینه هممونو دیوونه کرده
یه جور رفتار میکنن آدم میخاد بپره بیرون یه کرونایی رو ماچ کنه بره تو غار چن روز باقی موندشو با هضم ماجرای پیش اومده سپری کنه!!!
حالا قبلن منم تا حدودی میتونستم هضم کنم بالاخره همه که نباید آدم باشن ولی منم اوضاعم خوب نبود با یه بلند شدن صدای چرخ خیاطیِ واحد بالاییمون (که اونم نمیتونه درک کنه بچشو جم کنه که ی گوشه بشینه حداقل برای مدتی کوتاه:/) ظرفیتم تموم میشد، اینا با سوهان افتاده بودن ب جون همون یه مقدار کمی از نورون هام که به زور داشتن کار میکردن!!
اصن ملوم نبود چم بود خیلی بی عصاب اصن هنوزم هستما دیشبم با امید و انیسشون جنگل بازی کردیم زدم اون دوتارم داغون کردم خلاصه خیلی رو عصاب بودم خودمم میدونستما منتها اگه رو عصاب نمیشدم آروم نمیگرفتم اصن یه وعضی!!!
.
حالا یه موضو دیگه (خیلی وقته نیومدم خالی شم اصن تلمبار شده رو انگشتام)
یه چند تا سلبریتیه بیخود و تازه که معلوم نیس اونا چجوری تو دنیای مجازی شناخته شدن اومدن به بی تی اسو کیپاپ فوش دادن ابتذال و هزار کوفت دیگه که بهشون گفتن از اون ور میان ازشون کپی میکنن بهشونم میگی کپی کردن مرحله اول انکار میکنن مرحله دوم به بی تی اس فوش میدنمرحله سوم به ما
تو دیگه باد کدوم معده ای
:/
باز هم عذر میخام بخاطر ادب نداشته ام!! درک کنید باید تو وبلاگم که حداقل خودمو خالی کنم
آخه عزیز دلم کدوم ورتو قبول کنیم؟! تو که میگی اونا هیچی نیستن دیگه کپی کاریت واسه چیه پس؟!
من الان سرمو ب کجای تختم بکوبم؟!
حالا طرف میگف بابا شماها همه غرق شدین تو کیپاپ برین سرچ کنین گوگل سنتیِ خودمونو بزنین با زعفرون حالشو ببرینمغزتون مث خمیره ورزتون دادن بدبختا!!
:/
حالا قبول که تو قبول نداری هر کی یه سلیقه ای داره و باید احترام گذاشت بهشاینم قبوله که بعضی از همین دختر لوسا به قول خودت غرق شدن تو کیپاپ و اشتباهه! منتها بزار خودشون بفهمن! تصمیم و زندگی خودشونه!
.
اصلا
هم خب کجای تورو تنگ کردیم لنتی؟؟ بزار جوونی مونو بکنیم کیِ ما هستی؟!
:|
خب وقتی براشون موسیقیِ اینجا جذابیتی نداره (بماند که چقد چرت آهنگ میسازیم و حقیقتا تو حیطهِ دو متری جمهوری اسلامی ایران نمیشه آهنگ بسازیم) و اونا هزار برابر بااستعداد تر و زحمت کش ترن( اصلا شماها پاتونو گذاشتین بیلبورد و گرمی؟! :/والا!!! تو اصلا بدو برو یه دونه از آهنگاشونو معنی کن واسه خودت قول میدم حداقل یه سال سنِ ذهنیت میره بالا) چرا نباید غرق بشیم؟ اصلا هرکی هرجا دوس داش غرق میشه به توچه؟! فوقش داری حس میکنی مسئولیت داری که فک کنی چه خر بزرگی هستی یه دو سه بار بااحترام بگو نشد ول کن زندگیتو بکن بجون خودم لحظه های زندگیِ خودت داره هدر میره
:/
مث الانِ من که دارم حرصمو خالی میکنم
سخته ولی ازینم بگذریم تا الان نرفتم رانیتیدینِ سرطان زا مصرف کنم!!
حالا اینا هیچی من چن روزه نه بابا چن روز چیه یه مدتیه سرم هر سه چار روز درد میگیره اصلنم نمیدونم چیکار کنم خوب شه
بعد امروز مامانم رفته بود دکتر بهش گفته بودن کم خونی یه شربت سیصد تومنی بهش داده بودن هی میگف بیا توعم بخور سردردات شاید خوب شه
آقا مزه ماهی میداد بجون خودم
ماهی پخته و طعم و مزه دار نه ها.میری تو مغازه های ماهی فروشی یه بویی میاد؟اون بو رم میداد
خلاصه من یه قاشقم نخوردما ولی تا یه لیوان آب نخوردم برنگشتم به زندگی دورِ سرِ شربته یکم ریخته بود اونو یکم مزه کردم
همون منو کشت و زنده کرد
چه مزهِ(.)بود اون میداد؟ باورنکردنی بود!
خیلی مزش لنتی بود اصن غیر قابل تحمل
من خیلی زجر کشیدم:(
ول کنین:|
امروز صدای مامانم اومد تو اتاقم که به امید میگف:دستور پخت نون رو برات فرستادم !
امید:عهباشه نگا میکنم
مامان:چرا دستور پخت کیک توت فرنگی رو فرستادم برات نگا نکردی؟
امید:چرا نگا کردم!
مامان:نه نگا نکردی تیک نخورده!
امید: من روحم تیک نمیخوره!
مامان:اوهباشه!
:|
آی هو نو آیدیا
آیا مامانم از ما قطع امیدواری کرده؟
یا آیا امید میل واقعنی به یادگرفتن آشپزی داره؟
وگرنه چرا برا من نفرستاده؟
یا حتی انیس؟
:|
شاید چون مستقله
خب بازم چرا برا ما نفرستاده؟
آقا من خیلی ذهنم مشغولش شدهچرا؟چرا؟چرا؟
:|
درک نمیکنم
البته منم بودم از یه بچه ای مث خودم قطع امید میکردم
من از یکی دیگه ام قطع امید کردم
معلوم نیس کجاست و چیکار میکنه!دلمم براش تنگ شده
چیشد که بحث به اینجا کشیده شد؟
:|
برگردیم!
.
آقااااااا
چقد راسته این :
وقتی بچه بودم نمیدونستم دوست داشتن چجوریه فقط اینو میدونستم که وقتی اون تو کوچس منم باید باشم
.
.
.
چیه خب
بچه ها فرستادن تو گروه منم کپی کردم براتون برا شمام یادآوری شهاگه بوده!
یادم میاد یه دوست داشتم که باهاش همه ی کارایی که برام ممنوعه بودو میکردم
یه بار با دوچرخه اش رفته بودیم دو کوچه اونور تر و برای من اون موقه اینکار ممنوع بود مثلا:/
بعد باباش اومد بهمون بستنی داد و من اصن زمانو گم کردم و باید قبل افطار خونه میبودم و ساعت هشت و نیم بود و من بیرون بودم منو عرض سی ثانیه با دوچرخش رسوند خونه و با ترس اومدم خونه و حالا خونواده کل کوچه رو یه ساعته زیرو و کردن و دنبال منن اونوخ من داشتم بستنی میخوردمو کلا یادم رفته بوده خونه باشم
اصلا میخواستم تهش به این برسم که وقتی با کسی که دوسش داری هستی زمان یادت میره همه چی ام یادت میره
.
.
چیه خب؟دوس داشتم خاطره تعریف کنم اصن!!!
حالا اینا رو ول کنین. من چقد نبودم اصن. چقد پست نذاشتم چقدم یادتون بود تولدمه نه؟!
حالا مهم نیس اصن ناراحت نشدم (ادای این دختر لوسا که ناراحت میشن ولی میخان (.) بازی دربیارن که آره ما نازک نارنجی نیستیم!!!) (ببخشید عصاب تعطیله تا یه مدتی بخدا من خودمم نمیدونم چرا روعصابم)عب نداره بخشیدمتون! :/
دیگه کم کم داریم نزدیک میشیم به روزای گندِ هرروز بدبختی کشیدن و گریه کردن و تو سری خوردن:)
منم بادکنک دوست دارم:/
آقا باید برم کارتمو از کتابخونه بگیرم
یه کتابخونه تو بلوار پشتیه خونمون هست من شهریور عضو شدم بعد یه روز تو آبان رفتم اونجا درس بخونم کارتمم بگیرم از شانس من کارتم گم شده بود حالا همه اونایی که مثلا خردادم عضو شده بودن کارتاشون بودامن گم شده بودم بعد گفتم انیس ترم جدیدش که شروع شد امیدم رف منم هرروز میرم کتابخونه کارتمم میگیرم نشد آقا کرونا نمیزاره
حالا من جو گیر شدم اینستاگرام و تلگراممو لوگ اوت کردم که فقط بی تی اسو چک کنم و فقط گوشیم دستم باشه اگه خدا بخواد بشه بتونم!
میخواستم این روزا رو مثلا هرروز کتابخونه باشما
این دوتا شاسگولم اومدن استی هوم کردن شب تا صب صب تا شب تو خونه ان من چجوری بخونم آخه
دیگه صبحا نمیخوابمو درس میخونمو بچه خوبی میشم
دیگه دارم تفریحامو کم میکنم
سخته
خاب برم دیگه
خدافظ
آقا یه چن روزی بود عصاب اصلا نداشتماصن هیچی. بعد این وسط اوناییکه اخلاقِ رو عصاب بودن، داشتن، خیلی رو عصابم بودن و منم همشونو زدم داغون کردمدر حالت عادی میتونستم در برابر بی اخلاق بودنشون سکوت کنم منتها این روزا شرایط سکوتو ندارم اصلا. با یه سه چار تا فن پیجم برخورد کردم فقططط کافیه فالوورای عزیزشون بالاتر از پونصد تا شه فک کنن کی ان ♀️♀️♀️♀️
واای اصلا نمیتونستم تحملشون کنم انگار همه چیو میدونن بقیه ام پخمه ان. حالا من هی میپریدم بهشون دری وری میگفتم هی اونام از من بیشعور تر هی استوری میکردن که من خر بزرگی ام و هیشکی نمیتونه از من خر بزرگتری باشه.
.
باشه تو خوبی :|
و خیلی متاسفم که کلمه خر رو به کار بردم بهتر ازاین تو دایره لغاتم نداشتم در وصفشون
بعد بعضیاشونم ازین دختر لوسای دهه هشتاد که تازه با دنیای دور وبرشون آشنا شدن و اصلا و ابدا ادب و احترام حالیشون نمیشد حتا یه درصد، بودن!!! و واقعا هرچی از دهنم در میومد میگفتمم آروم نمیشدم
خدایا اینا چین تحویل جامعه دادن؟!
چه بدبختی ای بشه اینا بیان رو کار قبلش من دارفانی رو وداع میگم بجون خودم!!!
آخه حالا فقد این کوچولوها نیستن (که ای کاش کوچولو بودن هیکلاشونو دیدین اصن؟گرخیدم یه لحظه شک کردم خودم چن سالمه که اینا کوچیک تر از منن) همین نزدیکان و آشنایان و دوستانم همینطوری ان بخدا قرنطینه هممونو دیوونه کرده
یه جور رفتار میکنن آدم میخاد بپره بیرون یه کرونایی رو ماچ کنه بره تو غار چن روز باقی موندشو با هضم ماجرای پیش اومده سپری کنه!!!
حالا قبلن منم تا حدودی میتونستم هضم کنم بالاخره همه که نباید آدم باشن ولی منم اوضاعم خوب نبود با یه بلند شدن صدای چرخ خیاطیِ واحد بالاییمون (که اونم نمیتونه درک کنه بچشو جم کنه که ی گوشه بشینه حداقل برای مدتی کوتاه:/) ظرفیتم تموم میشد، اینا با سوهان افتاده بودن ب جون همون یه مقدار کمی از نورون هام که به زور داشتن کار میکردن!!
اصن ملوم نبود چم بود خیلی بی عصاب اصن هنوزم هستما دیشبم با امید و انیسشون جنگل بازی کردیم زدم اون دوتارم داغون کردم خلاصه خیلی رو عصاب بودم خودمم میدونستما منتها اگه رو عصاب نمیشدم آروم نمیگرفتم اصن یه وعضی!!!
.
حالا یه موضو دیگه (خیلی وقته نیومدم خالی شم اصن تلمبار شده رو انگشتام)
یه چند تا سلبریتیه بیخود و تازه که معلوم نیس اونا چجوری تو دنیای مجازی شناخته شدن اومدن به بی تی اسو کیپاپ فوش دادن ابتذال و هزار کوفت دیگه که بهشون گفتن از اون ور میان ازشون کپی میکنن بهشونم میگی کپی کردن مرحله اول انکار میکنن مرحله دوم به بی تی اس فوش میدنمرحله سوم به ما
تو دیگه باد کدوم معده ای
:/
باز هم عذر میخام بخاطر ادب نداشته ام!! درک کنید باید تو وبلاگم که حداقل خودمو خالی کنم
آخه عزیز دلم کدوم ورتو قبول کنیم؟! تو که میگی اونا هیچی نیستن دیگه کپی کاریت واسه چیه پس؟!
من الان سرمو ب کجای تختم بکوبم؟!
حالا طرف میگف بابا شماها همه غرق شدین تو کیپاپ برین سرچ کنین گوگل سنتیِ خودمونو بزنین با زعفرون حالشو ببرینمغزتون مث خمیره ورزتون دادن بدبختا!!
:/
حالا قبول که تو قبول نداری هر کی یه سلیقه ای داره و باید احترام گذاشت بهشاینم قبوله که بعضی از همین دختر لوسا به قول خودت غرق شدن تو کیپاپ و اشتباهه! منتها بزار خودشون بفهمن! تصمیم و زندگی خودشونه!
.
اصلا
هم خب کجای تورو تنگ کردیم لنتی؟؟ بزار جوونی مونو بکنیم کیِ ما هستی؟!
:|
خب وقتی براشون موسیقیِ اینجا جذابیتی نداره (بماند که چقد چرت آهنگ میسازیم و حقیقتا تو حیطهِ دو متری جمهوری اسلامی ایران نمیشه آهنگ بسازیم) و اونا هزار برابر بااستعداد تر و زحمت کش ترن( اصلا شماها پاتونو گذاشتین بیلبورد و گرمی؟! :/والا!!! تو اصلا بدو برو یه دونه از آهنگاشونو معنی کن واسه خودت قول میدم حداقل یه سال سنِ ذهنیت میره بالا) چرا نباید غرق بشیم؟ اصلا هرکی هرجا دوس داش غرق میشه به توچه؟! فوقش داری حس میکنی مسئولیت داری که فک کنی چه خر بزرگی هستی یه دو سه بار بااحترام بگو نشد ول کن زندگیتو بکن بجون خودم لحظه های زندگیِ خودت داره هدر میره
:/
مث الانِ من که دارم حرصمو خالی میکنم
سخته ولی ازینم بگذریم تا الان نرفتم رانیتیدینِ سرطان زا مصرف کنم!!
حالا اینا هیچی من چن روزه نه بابا چن روز چیه یه مدتیه سرم هر سه چار روز درد میگیره اصلنم نمیدونم چیکار کنم خوب شه
بعد امروز مامانم رفته بود دکتر بهش گفته بودن کم خونی یه شربت سیصد تومنی بهش داده بودن هی میگف بیا توعم بخور سردردات شاید خوب شه
آقا مزه ماهی میداد بجون خودم
ماهی پخته و طعم و مزه دار نه ها.میری تو مغازه های ماهی فروشی یه بویی میاد؟اون بو رم میداد
خلاصه من یه قاشقم نخوردما ولی تا یه لیوان آب نخوردم برنگشتم به زندگی دورِ سرِ شربته یکم ریخته بود اونو یکم مزه کردم
همون منو کشت و زنده کرد
چه مزهِ(.)بود اون میداد؟ باورنکردنی بود!
خیلی مزش لنتی بود اصن غیر قابل تحمل
من خیلی زجر کشیدم:(
ول کنین:|
امروز صدای مامانم اومد تو اتاقم که به امید میگف:دستور پخت نون رو برات فرستادم !
امید:عهباشه نگا میکنم
مامان:چرا دستور پخت کیک توت فرنگی رو فرستادم برات نگا نکردی؟
امید:چرا نگا کردم!
مامان:نه نگا نکردی تیک نخورده!
امید: من روحم تیک نمیخوره!
مامان:اوهباشه!
:|
آی هو نو آیدیا
آیا مامانم از ما قطع امیدواری کرده؟
یا آیا امید میل واقعنی به یادگرفتن آشپزی داره؟
وگرنه چرا برا من نفرستاده؟
یا حتی انیس؟
:|
شاید چون مستقله
خب بازم چرا برا ما نفرستاده؟
آقا من خیلی ذهنم مشغولش شدهچرا؟چرا؟چرا؟
:|
درک نمیکنم
البته منم بودم از یه بچه ای مث خودم قطع امید میکردم
من از یکی دیگه ام قطع امید کردم
معلوم نیس کجاست و چیکار میکنه!دلمم براش تنگ شده
چیشد که بحث به اینجا کشیده شد؟
:|
برگردیم!
.
آقااااااا
چقد راسته این :
وقتی بچه بودم نمیدونستم دوست داشتن چجوریه فقط اینو میدونستم که وقتی اون تو کوچس منم باید باشم
.
.
.
چیه خب
بچه ها فرستادن تو گروه منم کپی کردم براتون برا شمام یادآوری شهاگه بوده!
یادم میاد یه دوست داشتم که باهاش همه ی کارایی که برام ممنوعه بودو میکردم
یه بار با دوچرخه اش رفته بودیم دو کوچه اونور تر و برای من اون موقه اینکار ممنوع بود مثلا:/
بعد باباش اومد بهمون بستنی داد و من اصن زمانو گم کردم و باید قبل افطار خونه میبودم و ساعت هشت و نیم بود و من بیرون بودم منو عرض سی ثانیه با دوچرخش رسوند خونه و با ترس اومدم خونه و حالا خونواده کل کوچه رو یه ساعته زیرو و کردن و دنبال منن اونوخ من داشتم بستنی میخوردمو کلا یادم رفته بوده خونه باشم
اصلا میخواستم تهش به این برسم که وقتی با کسی که دوسش داری هستی زمان یادت میره همه چی ام یادت میره
.
.
چیه خب؟دوس داشتم خاطره تعریف کنم اصن!!!
حالا اینا رو ول کنین. من چقد نبودم اصن. چقد پست نذاشتم چقدم یادتون بود تولدمه نه؟!
حالا مهم نیس اصن ناراحت نشدم (ادای این دختر لوسا که ناراحت میشن ولی میخان (.) بازی دربیارن که آره ما نازک نارنجی نیستیم!!!) (ببخشید عصاب تعطیله تا یه مدتی بخدا من خودمم نمیدونم چرا روعصابم)عب نداره بخشیدمتون! :/
بیاین زندگی رو طور دیگه ای بچرخونیم
یه دوستایی داشتم ابتدایی که خیلی دوسشون داشتم بعدش مجبور شدم ازشون جدا شم الان ازشون خبر دارم منتها هیچ وخ صمیمیتمون مث قبل جدا شدنمون نشد
دوستای مدرسه راهنمایی ام همینطوری
دوستای دبیرستانمم همین طوری
ولی من دلم اون روزا رو میخوادش!
ولی الانو نمیخاد و الان نمیخام باهاشون ارتباط داشته باشم ینی ارتباط اینطوری مونو اصلا دوست ندارم!
مث یه نفر دیگه و یه نفر دیگشون. اصلا سر چی اینطوری باهم بد شدین؟! شما سه تاتون باهم چشم خوردین! یاام طلسمتون کردن. :/
حتما دیگه هیچوخ هیچی مث قبل نمیشه!
الانم هرروز دارم با خودم میجنگم که بتونم فقط"تحمل"کنم!
که بتونم بکشم بیرون خودمو از اینجا و یه کسی بشم!
همین طور که این سه سال گذشت این سه ماهم میگذره!
بعدش هرکاری دلم میخاد بکنم و برم! فقط برم یه جایی و زندگی جدید و آدمای جدیدمو تاآخر زندگیم نگه دارم و همه چیو فراموش کنم همه اتفافا و همه آدمای زندگیمو!
چه چرت و پرتی گفتم:|
آقا
نه استوریامو سین میکنه
نه پستامو لایک میکنه
دلمم براش تنگ شده
چه وعضیه؟
:|
خاک تو سرش
خاک تو سرم
آقا
دیوانه شدم
در جریان بودین و گفتم بهتون که فالورای گرام اینستام فک میکردن من میخام از دستی بهشون دروغ بگم؟!
برا دوستم استوری گذاشته بودم با کیک خامه ای و نوشته بودم که من دم خونتون بیس چار ساعت با کیک منتظرت بودم
بعد اینا میگفتن چرا میخای دروغ بگی.
شوخی میکنین با من دیگه الان؟! :/
منم گفتم با عقل جور در نمیاد که باور نکردن واقعی نیس و فقط و فقط "محض شوخی" بوده و حداقل باور داشتم که باور نکنن. آخه بجون تنها خرسم معلوم بود که منظورم چیه!
هنوز نتونستم هضم کنم قضیه رو
زیادم مهم نیست ولی خب یه جوری عجیبه!
حتا اون آتیش بازیه هم همین بساط بود!
حالا من دیشب درباره الناز گلرخ استوری گذاشتم و همهههه از یه ور فک کردن من خوندم
همهههه هاااا
بدون استثنا
حالا استوری گذاشتم ناچاراً که تینک نکنین که من خوندم (میخاستم بخونما ولی شرعاً و قانوناً نمیخاستم)
بعد ریپلای زدن میدونیم بابا آهنگ بیلیه :/
ینی عصابِ من بود که به در ودیوار پاشیده میشد!
احتمالا نفهمیدین که چی میگم ولی خب امشب حتما باید تخلیه شم
خلاصه این استوریه رو غلط کردم غلط کردم گویان پاک کردم
دیگه سعی میکنم جلوی شوخی کردنمو بگیرم که به این وضعیت نیفتم
و
یه چیزی
امروز برا اولین بار سین زده
اونم خل وضع ترین استوریای عمرمو!
قشنگ ینی فک کنم منو آنفالو کرد!
چک نکردم میرم میکنم ولی احتمال داره تو رو دروایسی آنفالو نکرده باشه!
چرا آخه؟! :/
بعد بعدشم استوری گذاشته
بعد نیم ساعت فک کردن فهمیدم اصلا اشتباه فک میکردم و مطمئن شدم که امیدی نداشته باشم و بکشم بیرون ازش!!
کلا حرفی ندارم
همینقدر ناراحت کننده!
همین!!!
آقا
باورتون میشه دیجی کالا جنس اشتباه فرستاد و هیچ پاسخی نداد؟!
و گف مرجوع شدن حتما باید با جعبه اولیه باشه. ونمیدونه و درک نمیکنه که
خب لنتیییییی من ذوق داشتم جعبه رو جرواجر کردم
بعد تو که جنس ارزون تر که روش عکس زیر شلواریه توپ توپیه زرد داشته رو فرستادی برامو باید درک کنم
چرا اخه چرا
بی عطوفت من الان اونو چجوری جلو خانواده دستم بگیرم؟!
تو ناموس نداری؟! خاهرمادر؟! :/
بی مروت
توام همینطور خاک تو سرم دیگه نمیخام
اصن از امروز هیچی نفهمیدم
تنها پوینتِ مثبتِ امروز دیدن محدثه بعد قرنها بود
جدن چقد بچه پایه ایه
حاضرم زنش بشم
(میخاستم اینجا یه شکلکی بزارم که بفهمید ب جون خودم شوخی کردم منتها شکلکاش طوری نیس که بشه استفاده کرد مثلا شیطونش لبخند داره!آخه حالا بگیریم براش لبخندم بزاریم طرف شکلکه اصن قیافه ی شیطانی ای ندارهیاازاین شیطون مثبتا ک ته تهش میگن از کیف پول طرف کناریت پول کش برو
انا اینه
خدایی این چیه
یکم شیطانی تر
آدم یاد فرشته میوفته بجاش
والا
.
.
:|
ما چرا از بحث خارج شدیم؟)
چرا از این جَمعای امروزِ اینوریاونوری نداریم که منِ لعنتی بتونم حداقل رخشو تو این جَمعای بی دلیل ببینمحداقللللل.فقط یه رخ ام حله!
چون اونوریا جنبه ندارنو همو دوست ندارن!
اه اه اه.
آقا چرا من آدم نمیشم؟
خدایا منو گاو کن و ببخش و بیامرز مرا.
سلاااااام
چطورین
خوبین
چه خبر
خانواده چطورن
خوبن
آقا دلم میخواد برم پارک
ینی کرونا تا ده سال دیگه ام نمیره؟!
میخوام برم بستنی بخورم
دلم موز میخواد!
دیدین شص تومن شده؟!!!
اصن ی وعضی
پراید نود میلیون؟!!!
:/
یا مامان
یا خود خدا
چیکار داریم میکنیم با خودمون
من باخودم دارم چیکار میکنم؟ امساللللل هرچیییی شد میرم دیگه کار ندارم به اینکه بابام بگه نرو مامانم بگه برو و اینا جدا هرچی شد میرم
ولی اخه تا ته مردادددد؟! چ خبرههههههههه
رسما تابستون ندارم
مهم نیس
مثلا هرسال تابستون چه گلی ب سرم میزدم؟!
ولی پارسال تابستون یادش بخیر دسته جمعی رفته بودیم زیارت♀️♀️
البته زیارتم رفتیما منتها باغ رفتیم
بعد خیلی جاهای دیگه ام رفتیم که اگه بگم تبلیغات میشه
(آره♀️)
آقا یه دوست دارم
خیلی از من بیشتر میفهمه
چطور میشه انقد بفهمه؟!
البته اینطوریه که انیسم قبلنا بیشتر از من میفهمید (خب طبیعیه چون بزرگتره ) ولی الان مثلا باهاش بیس ساله زیر یه سقفم دارم مث اون میشم
جدن میگما شما با یکی باشین اخلاقاتون شبیهش نمیشه؟! من خیلی تاثیرپذیرم قبلنام تو مدرسه کنار یکی میشستم خطم شبیه اون میشد.
در این حد حالا الان بنظرم خیلی شبیه انیس شدم
شمام با من موافقید؟
الان مثلا زن و شوهرایی که میتونن منعطف شن شبیه هم نمیشن؟!
.
.
.
:/
چرا ما داریم در این مورد بحث میکنیم؟!!!!
بگذریم
دیروز آقا همه خواب بودن من رفتم همین جوری تو ساختمونمون دور بزنم کلا همینجوری میرم رو پشت بوم میام میرم طبقه چهار بعد از پله ها میمام پارکینگ مث احمقا میام تو حیاط آفتاب میگیرم بعد دوباره با آسانسور میرم واحد خودمون
رفتم پشت بوم اقا دیدم یه زنه رو پشت بومشون دسشویی وار نشسته بود(فمیدین دیه؟) بعد اصن همینجوری استپ کرده بود. نه کاری میکرد نه حرفی میزد موهاشم همینجور تو هوا پریشون
بخدا ب وجودم ی لحظه شک کردم فک کردم دارم کابوس میبینم
آقا طرف یهو برگشت منو دید.خیره شد بهم من مغزم هنگ کرد یهو بلند شد قهقهه سرکنان رف خونشون ینی از ته دل رو به هوا قهقهه میزدا
.
.
شما بودین چیکار میکردین؟ آقا فازش چی بود؟! جن نباشه آقا؟ آقا جن زده نشده باشم؟ نکنه روح بود؟!
شایدم تاثیرات قرنطینه اس
حالا این یکی هیچی اومدم برگردم خونه اونور دیدم یه مرده در حالت نود درجه هی داره علامت میده سیگار به دست
گفتم چیه؟!
گف بیا کارت دارم
.
.
منم مث ماست نگاش کردم
هی میگف بیا دیگه
ناموسا انتظار داش برم؟!
اقا من قبلش یه سکته زده بودم حالا اینم روش دویدم بیام تو درو که بستم مث مارمولک به در چسبید
چرا آخه؟
نه چرا؟؟؟
نه واقعا. چراااا؟
شاید اون زنه بااین مرده کار داشته بعد من پریدم وسط
این بیشتر به عقل میشینه
ولی آخه زنه خشک شده بود و کاری نمیکرد بعد اونوخ مرده با من چیکار داش؟!
سردرد گرفتم:|
تیک ایت ایزی
همه دیوونه شدن بیا سعی کنیم منوتو دیوونه نشیم
♀️♀️♀️♀️♀️
بالا پشت بومم ترسناک شده ها قبلا اینقد خلوت بود!حالا برا من جن زده شده
کدوم بی شرفی شایعه کرده بود شص تومنه؟!
شونزده و دویسته
من هر شایعه ای رو تحمل میکنم اما شایعه های مربوط به موز رو عمرا
من روش حساسم
چطور جرئت میکنین؟!
این همم میوه
چرا به موز بدبخت من حمله میکنید؟!
واقعا که!
کو اون همه شرافت و انسانیت و عطوفت و مروت؟ ها؟
این دفه ی آخریه ک میگذرم
یه بار دیگه این ترویی رو که یوش داره رو به افق محو میشه رو ببینم تو استوریاتون بلااستثنا بلاک
انگار خودتون قبلا اونطوری نبودین حالا برا فالوراتون استوریش میکنید ک چی♀️
خیلی دلم میخواس اینو منم استوری کنم براشون
منتها گفتم زششته بی عصابیمو بکنم تو چش بقیهِ فالورای قشنگم
همچنین زشتههه که وقتی یکی بهتون اعتماد کرده و حالا ک بینتون بهم خورده برین ازاعتمادش سواستفاده کنین. میفهمین زشته؟ الان که من شخص سوم بودم و این ماجرا جلو چشمام رخ داد برا اونی که سواستفاده کرد واقعا متاسفم شخصیت خودتونو چرا اینطوری خورد میکنین؟!
:|
درکش سخته جدا! یه حرمتی چیزی حداقل بخاطر اون روزا که همو دوس داشتین:/والا
همچنین چرا منِ خاک برسر وقتی کوچیک بودم دوس داشتم بزرگ شم؟
به همین زودی از بزرگسال بودن خسته شدم
سلاااااام
چطورین
خوبین
چه خبر
خانواده چطورن
خوبن
آقا دلم میخواد برم پارک
ینی کرونا تا ده سال دیگه ام نمیره؟!
میخوام برم بستنی بخورم
دلم موز میخواد!
دیدین شص تومن شده؟!!!
اصن ی وعضی
پراید نود میلیون؟!!!
:/
یا مامان
یا خود خدا
چیکار داریم میکنیم با خودمون
من باخودم دارم چیکار میکنم؟ امساللللل هرچیییی شد میرم دیگه کار ندارم به اینکه بابام بگه نرو مامانم بگه برو و اینا جدا هرچی شد میرم
ولی اخه تا ته مردادددد؟! چ خبرههههههههه
رسما تابستون ندارم
مهم نیس
مثلا هرسال تابستون چه گلی ب سرم میزدم؟!
ولی پارسال تابستون یادش بخیر دسته جمعی رفته بودیم زیارت♀️♀️
البته زیارتم رفتیما منتها باغ رفتیم
بعد خیلی جاهای دیگه ام رفتیم که اگه بگم تبلیغات میشه
(آره♀️)
آقا یه دوست دارم
خیلی از من بیشتر میفهمه
چطور میشه انقد بفهمه؟!
البته اینطوریه که انیسم قبلنا بیشتر از من میفهمید (خب طبیعیه چون بزرگتره ) ولی الان مثلا باهاش بیس ساله زیر یه سقفم دارم مث اون میشم
جدن میگما شما با یکی باشین اخلاقاتون شبیهش نمیشه؟! من خیلی تاثیرپذیرم قبلنام تو مدرسه کنار یکی میشستم خطم شبیه اون میشد.
در این حد حالا الان بنظرم خیلی شبیه انیس شدم
شمام با من موافقید؟
الان مثلا زن و شوهرایی که میتونن منعطف شن شبیه هم نمیشن؟!
.
.
.
:/
چرا ما داریم در این مورد بحث میکنیم؟!!!!
بگذریم
دیروز آقا همه خواب بودن من رفتم همین جوری تو ساختمونمون دور بزنم کلا همینجوری میرم رو پشت بوم میام میرم طبقه چهار بعد از پله ها میام پارکینگ مث احمقا میام تو حیاط آفتاب میگیرم بعد دوباره با آسانسور میرم واحد خودمون
رفتم پشت بوم اقا دیدم یه زنه رو پشت بومشون دسشویی وار نشسته بود(فمیدین دیه؟) بعد اصن همینجوری استپ کرده بود. نه کاری میکرد نه حرفی میزد موهاشم همینجور تو هوا پریشون
بخدا ب وجودم ی لحظه شک کردم فک کردم دارم کابوس میبینم
آقا طرف یهو برگشت منو دید.خیره شد بهم من مغزم هنگ کرد یهو بلند شد قهقهه سرکنان رف خونشون ینی از ته دل رو به هوا قهقهه میزدا
.
.
شما بودین چیکار میکردین؟ آقا فازش چی بود؟! جن نباشه آقا؟ آقا جن زده نشده باشم؟ نکنه روح بود؟!
شایدم تاثیرات قرنطینه اس
حالا این یکی هیچی اومدم برگردم خونه اونور دیدم یه مرده در حالت نود درجه هی داره علامت میده سیگار به دست
گفتم چیه؟!
گف بیا کارت دارم
.
.
منم مث ماست نگاش کردم
هی میگف بیا دیگه
ناموسا انتظار داش برم؟!
اقا من قبلش یه سکته زده بودم حالا اینم روش دویدم بیام تو درو که بستم مث مارمولک به در چسبید
چرا آخه؟
نه چرا؟؟؟
نه واقعا. چراااا؟
شاید اون زنه بااین مرده کار داشته بعد من پریدم وسط
این بیشتر به عقل میشینه
ولی آخه زنه خشک شده بود و کاری نمیکرد بعد اونوخ مرده با من چیکار داش؟!
سردرد گرفتم:|
تیک ایت ایزی
همه دیوونه شدن بیا سعی کنیم منوتو دیوونه نشیم
♀️♀️♀️♀️♀️
بالا پشت بومم ترسناک شده ها قبلا اینقد خلوت بود!حالا برا من جن زده شده
هزاران نفرین بر اون تصمیمی که باعث شد از همون اول اینقد از همدیگه دور شیم که من انقد دلم تنگ شه
من بهتون گفتم که نرین عکساشو نگا کنین؟! حالا من رفتم نگا کردم. چه غلطی کنم حالاهزاران لعنت بر من اصلا
+میدونین که آدم حرص داشتن و انجام کاری رو داره؟! وقتی انجامش میده و هرلحظه نزدیک تر میشه میترسه و به غلط کردن میوفته؟! الان مث چی میترسم و دلم میخواد زار بزنم
+من فقط میخوام صادق و ساده باشم
.
.
آره جون قناریِ واحدِ روبرویی
+دلم براش تنگ شده اونم خیلی ولی اون نه! وقتی تو زندگیِ کسی نباشی یه مدت نباید باشی دیگه!! من جدا پشیمون هستم ولی به شدت دلخور از اینکه من تقصیرکار نیستم و نبودم! اما خب دلم تنگ شده!
بعد
میگه که تو اینجور موقه ها باید بگی گورِ هرچی دل تنگیای اینجوری ایه خواهرم
موافقین؟
این همون موقع هاس که ماه پشت ابر میره و اگه خدا بخواد
+به طور رسمی اعلام میکنم که دیگه شانسی ندارم. شواهدِ محکم استوری آن حضرتعالی نشون میده اوشون پرپرشد✋
احتمالا نمیدونین ولی اونقد بد شانسم که از وقتی قرنطینه به وجود اومد من در فیت ترین حالت پوست صورت و وزنمم!!
تو یه سال گذشته ده کیلو کم کردم
بهم افتخار کنین
.
.
.
گفتم قبل خواب بیام یکم اعتماد به نفسمو بیارم بالاو برم بخوابم.
صب بخیر ✋
درباره این سایت